ʙʟᴀᴄᴋᴋɪᴅꜱ
#ʙʟᴀᴄᴋᴋɪᴅꜱ
#ᴏɴᴇᴘᴀʀᴛ
هیونجین: فلیکس میخوای بیای یا میخوای بیای؟
لیسا: الان این تهدیده؟
هیون جین: نونا ماری نکن از زندگی سیرت کنم
جنی: با اونیت درست حرف بزن!
فلیکس: بابا ول کنید اینارووو اصلا....پاشید برید آماده بشید امشب میخوایم بریم رستوران
رزی: من برم ساعت ۷ بریم
لینو: ولی الان ساعت ۵ عه
رزی: صحیح....
جیسو: همه بس کنید! اهه دو دقیقه اومدم چشم روی هم بذارمااا بنگچان!
بنگچان: جانم نونا ؟
جیسو: عشق نونا برو جونگین و هان و سونگمین و چانگبین رو پیدا من بگو ساعت هفت میخوایم بریم آماده بشن
بنگچان: چشم نونا
لیسا: من اصلا حسودیم نشده...
جنی: ببند عشقم!
هیونجین: فلیکس عشقم منو توهم بریم لباسامونو ست کنیم.
فلیکس: عاشقشم بریم!
.............................
همه سر میزشون نشسته بودن و منتظر اومدن غذا ها بودن.
هان و لینو که باز تو دل هم بودن و جدا کردن اونا فقط توسط جیسو انجام میشد که الان حوصله نداشت.از اون طرف جنی و لیسا و بنگچان درحال بازی با کلمات بودن .... سونگمین و جونگین و چانگبین درحال حرف زدن درباره ی درس های فرداشون بودن که یهو سونگمین داد زد: بچه ها تحقیق گروهیمون رو انجام ندادیممم!!!!
و با گفتن این حرف همه اعضا سه متر پریدن روی هوا.
جیسو: توی رستوران داد میزنن؟؟؟
جونگین: عجب وضعیتیی
بنگچان: همه بچه ها وقتی رفتیم خونه باید بشینیم تا صبح اون تحقیق لعنتی رو تموم کنیم.
جنی: وگرنه استاد جانگ کله هممون رو میکنه!
لیسا: تصحیح میکنم هممونو میکنه
هیونجین: من دو دقیقه رفتم دستشویی! کی کی رو کرده ؟
فلیکس: عشقم ببین اون تحقیق گروهی مونو انجام ندادیم و صد درصد استاد جانگ فردا هممون رو میکنه.
چانگبین: بابا لیسا نونا یه چیزی گفت تو ادامه نده!
هان: مگه میتونه ؟
جیسو: بچه ها عچغذا اومد بخورید تا بریم.
رزی: یه شب اومدیم خوش گذرانی گند خورد توش.
هیونجین: انتظار دیگه ای هم نداشتم.
...................
#ᴏɴᴇᴘᴀʀᴛ
هیونجین: فلیکس میخوای بیای یا میخوای بیای؟
لیسا: الان این تهدیده؟
هیون جین: نونا ماری نکن از زندگی سیرت کنم
جنی: با اونیت درست حرف بزن!
فلیکس: بابا ول کنید اینارووو اصلا....پاشید برید آماده بشید امشب میخوایم بریم رستوران
رزی: من برم ساعت ۷ بریم
لینو: ولی الان ساعت ۵ عه
رزی: صحیح....
جیسو: همه بس کنید! اهه دو دقیقه اومدم چشم روی هم بذارمااا بنگچان!
بنگچان: جانم نونا ؟
جیسو: عشق نونا برو جونگین و هان و سونگمین و چانگبین رو پیدا من بگو ساعت هفت میخوایم بریم آماده بشن
بنگچان: چشم نونا
لیسا: من اصلا حسودیم نشده...
جنی: ببند عشقم!
هیونجین: فلیکس عشقم منو توهم بریم لباسامونو ست کنیم.
فلیکس: عاشقشم بریم!
.............................
همه سر میزشون نشسته بودن و منتظر اومدن غذا ها بودن.
هان و لینو که باز تو دل هم بودن و جدا کردن اونا فقط توسط جیسو انجام میشد که الان حوصله نداشت.از اون طرف جنی و لیسا و بنگچان درحال بازی با کلمات بودن .... سونگمین و جونگین و چانگبین درحال حرف زدن درباره ی درس های فرداشون بودن که یهو سونگمین داد زد: بچه ها تحقیق گروهیمون رو انجام ندادیممم!!!!
و با گفتن این حرف همه اعضا سه متر پریدن روی هوا.
جیسو: توی رستوران داد میزنن؟؟؟
جونگین: عجب وضعیتیی
بنگچان: همه بچه ها وقتی رفتیم خونه باید بشینیم تا صبح اون تحقیق لعنتی رو تموم کنیم.
جنی: وگرنه استاد جانگ کله هممون رو میکنه!
لیسا: تصحیح میکنم هممونو میکنه
هیونجین: من دو دقیقه رفتم دستشویی! کی کی رو کرده ؟
فلیکس: عشقم ببین اون تحقیق گروهی مونو انجام ندادیم و صد درصد استاد جانگ فردا هممون رو میکنه.
چانگبین: بابا لیسا نونا یه چیزی گفت تو ادامه نده!
هان: مگه میتونه ؟
جیسو: بچه ها عچغذا اومد بخورید تا بریم.
رزی: یه شب اومدیم خوش گذرانی گند خورد توش.
هیونجین: انتظار دیگه ای هم نداشتم.
...................
۵.۳k
۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.