*pov*ا/ت
*pov*ا/ت
*p7*
ساعتو نگا کردم دیدم ساعت ۱۱عه
سونجی:ا/ت کی بود
ا/ت:لیا
سونجی:عاها
ا/ت:میگ میای بریم خرید توام بیا بریم
سونجی:ن نمیام
ا/ت: مگ پرسیدم باید بیای
سونحی:لباس ندارمممم
ا/ت:من بت میدم
کیونگ:میشه منم بیام؟
ا/ت:عا بیا
سونجی:سونگ هو تو نمیای
سونگ هو:ن من باید برم کافه
(بچها نمیدونم گفم یا ن سونگ هو و کیونگ خاهر برادر ا/تن🚶♀️)
سونجی:عوووم
صبحونه تموم شد خدمتکارا میزو جم کردن ماام نشستیم رو کاناپه و تلویزیون دیدیم
*پرش زمانی ب موقعی ک میخان برن*
حاضر شدیم ساعت ی ربع شیش بود بچها اومدن پایینو رفیم سوار ماشین شدیم من همیشه عادت داشتم با سرعت بالا رانندگی کنم پس اینبارم همون کارو کردم صدای موزیکو زیاد کردم و با سرعت زیاد رانندگی کردم خونه لیا دور بود ولی در عرض ۱۰ دیقه رسیدیم چنتا بوق زدم ک اومد پایین سوار ماشین شد. حرکت کردیم کیونگ سونجی و لیا کلی مسخره بازی در اوردن بعضی وقتا واقن شک میکنم ک سونجی ی مافیاس هوف
*p7*
ساعتو نگا کردم دیدم ساعت ۱۱عه
سونجی:ا/ت کی بود
ا/ت:لیا
سونجی:عاها
ا/ت:میگ میای بریم خرید توام بیا بریم
سونجی:ن نمیام
ا/ت: مگ پرسیدم باید بیای
سونحی:لباس ندارمممم
ا/ت:من بت میدم
کیونگ:میشه منم بیام؟
ا/ت:عا بیا
سونجی:سونگ هو تو نمیای
سونگ هو:ن من باید برم کافه
(بچها نمیدونم گفم یا ن سونگ هو و کیونگ خاهر برادر ا/تن🚶♀️)
سونجی:عوووم
صبحونه تموم شد خدمتکارا میزو جم کردن ماام نشستیم رو کاناپه و تلویزیون دیدیم
*پرش زمانی ب موقعی ک میخان برن*
حاضر شدیم ساعت ی ربع شیش بود بچها اومدن پایینو رفیم سوار ماشین شدیم من همیشه عادت داشتم با سرعت بالا رانندگی کنم پس اینبارم همون کارو کردم صدای موزیکو زیاد کردم و با سرعت زیاد رانندگی کردم خونه لیا دور بود ولی در عرض ۱۰ دیقه رسیدیم چنتا بوق زدم ک اومد پایین سوار ماشین شد. حرکت کردیم کیونگ سونجی و لیا کلی مسخره بازی در اوردن بعضی وقتا واقن شک میکنم ک سونجی ی مافیاس هوف
۴.۸k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.