حرفی نزن و ...موقع دیدن بغلم کن
حرفی نزن و ...موقع دیدن بغلم کن
از دور نه ! هنگام رسیدن بغلم کن
کم می کنم این فاصله ی پیرهنت را
در وقت چنین پرده دریدن بغلم کن
حالا که تو یک برکه شدی من عطش آب
بر حوض تنت تشنه، شدیدن بغلم کن
طرحی بکشم قاب دلم خنده ی نازت
در موعد این نقش کشیدن بغلم کن
مثل هیجان قلب مرا پاک بلرزان
بعد از تپش و تند تپیدن بغلم کن
مخمور شرابم لب تو ساقی شهدم
در حالت مستی و چشیدن بغلم کن
پروانه شوم آخر این قصه حكايت
از پیله ی خود روز پریدن بغلم کن
از دور نه ! هنگام رسیدن بغلم کن
کم می کنم این فاصله ی پیرهنت را
در وقت چنین پرده دریدن بغلم کن
حالا که تو یک برکه شدی من عطش آب
بر حوض تنت تشنه، شدیدن بغلم کن
طرحی بکشم قاب دلم خنده ی نازت
در موعد این نقش کشیدن بغلم کن
مثل هیجان قلب مرا پاک بلرزان
بعد از تپش و تند تپیدن بغلم کن
مخمور شرابم لب تو ساقی شهدم
در حالت مستی و چشیدن بغلم کن
پروانه شوم آخر این قصه حكايت
از پیله ی خود روز پریدن بغلم کن
۱۳.۲k
۱۲ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.