عشقی که بهم دادی
"part 63"
*از زبان تهیونگ
دیدم داره با یکی حرف میزنه
اره جونگکوک بود
دلم میخواست سر به تن این پسره نباشه
چ..چی؟
چیگفت؟
دوستت دارم؟!!!!!!
از جام بلند شدم
رفتم و پشت سر ا.ت وایستادم
همینجوری داشت با خنده حرف میزد که کم کم برگشت اینطرف
+(جیغ)
*از زبان جونگکوک
=الو...الو ا.ت؟....چرا جیغ زدی؟!!!
وای نکنه اتفاقی براش افتاده؟
*از زبان ا.ت
دیدم تهیونگه
نفس عمیق کشیدم و گوشی رو برداشتم
+الو...چیزی نبود یه سایه دیدم فک کردم سوسکه
=خب خوبه...فک کردم طوری شده
تهیونگ با اخم داشت نگاهم میکرد و با صدای آروم گفت
_که من سوسکم...نشونت میدم دختر کوچولو
همینجوری داشتم حرف میزدم که تهیونگ رفت
+اوکی جونگکوک من میرم بخوابم...
=باشه عزیزم خوابای خوب ببینی
+بوس بوس...بای
گوشی رو قطع کردم
پس این کجا رفت؟
شونه مو انداختم بالا و رفتم طرف اتاق
اومده اینجا خوابیدهههه؟!
با لگد زدم تو پاش
+مگه بهت نگفتم فکرشم نکن که طرف من بیای
_ساکت میخوام بخوابم...کل شبو بیدار بودم...من ازین پسره بدم میاد دیگه نبینم باهاش حرف بزنی...اوکی؟
+یک مشکلی داری برو تو تخت گرم و نرم خونه ی خودت بخواب دو به تو چه مگه من بهت باید جواب بدم دارم با کی حرف میزنم
_یک من که الان مشکلی ندارم دو حالا من بهت گفتم
+ولی من دارم پاشو برو انقدر سرت تو کار من نباشه
دستشو گرفتم که از تخت بیارمش پایین
+آییییییی....چرا انقد...تو...سنگینی
_الکی زور نزن خانم کوچولو
دستاشو ول کردم
+تهیونگ من دیگه اون آدم سابق نیستم که اینجوری صدا م کنی...بیا پایین شوخی هم ندارم...یه مشتی بهت میزنم که تا عمر داری یادت بمونه
_برو تا صبح با دوست پسرت حرف بزن بذار من بخوابم
+اوکی خودت خواستی
*از زبان تهیونگ
پتو رو بیشتر دور خودم پیچیدم...عمرا زورش بهم برسه
آخخخخ
مشت زد تو بازوم...
_مگه بهت نگفتم خوابم مزاحمم نشو
خدایی خیلی دردم گرفت ولی به روی خودم نیوردم
چقد قوی شده ها
+باشه خودت خواستی
از اتاق رفت بیرون
*از زبان ا.ت
حالا که نمیذاره من بخوابم کاری میکنم که اونم نخوابه
رفتم از توی فریزر یخ برداشتم و ریختم توی پارچ و آب ریختم توی پارچ
یکم تکونش دادم
انگشتم کردم تو آب
اوهههههه
خیلی سردههههه
با لبخند خبیثانه رفتم طرف اتاق
تهیونگ خیلی غیرتی نشد😂😂
*از زبان تهیونگ
دیدم داره با یکی حرف میزنه
اره جونگکوک بود
دلم میخواست سر به تن این پسره نباشه
چ..چی؟
چیگفت؟
دوستت دارم؟!!!!!!
از جام بلند شدم
رفتم و پشت سر ا.ت وایستادم
همینجوری داشت با خنده حرف میزد که کم کم برگشت اینطرف
+(جیغ)
*از زبان جونگکوک
=الو...الو ا.ت؟....چرا جیغ زدی؟!!!
وای نکنه اتفاقی براش افتاده؟
*از زبان ا.ت
دیدم تهیونگه
نفس عمیق کشیدم و گوشی رو برداشتم
+الو...چیزی نبود یه سایه دیدم فک کردم سوسکه
=خب خوبه...فک کردم طوری شده
تهیونگ با اخم داشت نگاهم میکرد و با صدای آروم گفت
_که من سوسکم...نشونت میدم دختر کوچولو
همینجوری داشتم حرف میزدم که تهیونگ رفت
+اوکی جونگکوک من میرم بخوابم...
=باشه عزیزم خوابای خوب ببینی
+بوس بوس...بای
گوشی رو قطع کردم
پس این کجا رفت؟
شونه مو انداختم بالا و رفتم طرف اتاق
اومده اینجا خوابیدهههه؟!
با لگد زدم تو پاش
+مگه بهت نگفتم فکرشم نکن که طرف من بیای
_ساکت میخوام بخوابم...کل شبو بیدار بودم...من ازین پسره بدم میاد دیگه نبینم باهاش حرف بزنی...اوکی؟
+یک مشکلی داری برو تو تخت گرم و نرم خونه ی خودت بخواب دو به تو چه مگه من بهت باید جواب بدم دارم با کی حرف میزنم
_یک من که الان مشکلی ندارم دو حالا من بهت گفتم
+ولی من دارم پاشو برو انقدر سرت تو کار من نباشه
دستشو گرفتم که از تخت بیارمش پایین
+آییییییی....چرا انقد...تو...سنگینی
_الکی زور نزن خانم کوچولو
دستاشو ول کردم
+تهیونگ من دیگه اون آدم سابق نیستم که اینجوری صدا م کنی...بیا پایین شوخی هم ندارم...یه مشتی بهت میزنم که تا عمر داری یادت بمونه
_برو تا صبح با دوست پسرت حرف بزن بذار من بخوابم
+اوکی خودت خواستی
*از زبان تهیونگ
پتو رو بیشتر دور خودم پیچیدم...عمرا زورش بهم برسه
آخخخخ
مشت زد تو بازوم...
_مگه بهت نگفتم خوابم مزاحمم نشو
خدایی خیلی دردم گرفت ولی به روی خودم نیوردم
چقد قوی شده ها
+باشه خودت خواستی
از اتاق رفت بیرون
*از زبان ا.ت
حالا که نمیذاره من بخوابم کاری میکنم که اونم نخوابه
رفتم از توی فریزر یخ برداشتم و ریختم توی پارچ و آب ریختم توی پارچ
یکم تکونش دادم
انگشتم کردم تو آب
اوهههههه
خیلی سردههههه
با لبخند خبیثانه رفتم طرف اتاق
تهیونگ خیلی غیرتی نشد😂😂
۴.۶k
۰۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.