*پارت آخر*

نامجون لبخندی بهشتی زد
(خداوکیلی فهمیدین لبخند بهشتی چیه به منم بگین)
*بگو دخترم
_میخواستم بدونم اگه اسمات بخونیم کافر میشیم؟اصلا گناهه؟
نامجون پاسخ داد:نه دخترم اینا همش شیطنت رسانه هاست شما توجه نکنید
یهو جیمین گفت:هر کاپلی بخونیم اشکال نداره؟
نامجون متفکر جواب داد:تا وقتی نامجون تاپ باشه اشکالی نداره...
ادامه داد:خب حالا مشکلاتتونو حل میکنم!
اول از همه جین و جیهوپ من با پدراتون صحبت میکنم تا شمارو محرم اعلام کنن ، یونگی توهم خیلی وقته سینگلی ! ازدواج نیمی از دین است ! جیمین دخترم توهم خیلی وقته بدون شوهر موندی ! شوهر بقیه رو ندزد و بیا باهمین بد بوی راضی شو همه که نباید مثل تهیونگ گود بوی باشن
و درآخر مشکل اصلی یعنی جونگ کوک و تهیونگ شما باید سوییچ کنید ، باشد که مشکل حل شود ! حال ایا ایمان نمی اورید ! خب کسی مشکلی نداره؟
تهیونگ سریع دستشو بالا برد و گفت: یعنی چی حاج اقا؟! تو منو بدبخت کردی جی کی قبلا از این فکرا نداشت ! اون همیشه منو به چشم مردش میدید
جیهوپ گفت: نه اتفاقا تو راه که دنبال شما بودیم گفت که همیشه به جای فیک ویکوک کوکوی میخونده

کوک با لبخند خرگوشی به تهیونگ نگاه کرد و تهیونگ با استرس همراه ترس لبخندی زد.
یونگی رو به نامجون گفت:حاج اقا ! اینجوری که خودتون سینگل می مونید
نامجون لبخندی به سان عمو جانی زد و گفت:راستش پسرم یه خانمی هست اسمش سوهوعه شنیدم همسرش ترکش کرده فعلا ایشونو نشون کردم
جین با لبخند گفت: اوه ! پس یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
.
چیه؟
همیشه که نباید اسمات باشه
همیشه که نباید رمانتیک باشه
گاهی مذهبی بودن هم لازمه