مافیا جذااااب مغرور p:2
p:2
ا.ت : اربابش کیه ؟
رزی: جونگکوک یه پسره فوقوالعاده جذاب بعد دو ماه از انگلیس داره بر میگرده
ا.ت یونا : اهاااا
رزی: اهاا و کوفت بیا بریم تا بیشتر شر نشده اربابش نرسیده
ا.ت : حالا اربابش کی میرسه ؟
رزی : واسه چی ؟ فک کنم یه ۵ دقیقه دیگه
( بیشتر سعی میکنم از تلفظات کره ای استفاده نکنم تا موضوعو بگیرین )
ا.ت به یونا یه نگاه شیطانی کرد و یونا هم همینطور
رزی : باز چی تو کله تونه؟
یونا : رزی نظرت چیه یکم وایسیم این مافیا جذاب ببینیم ؟
رزی : دیونه شدی ؟ می خوای جونگ کوک ببینی؟
ا.ت . یونا باهم : خودت میدونی ما عاشق مافیا ها هستیم و میخوایم از نزدیک ببینیم
رزی : میدونم نمیتونم حریفتون شم و از اونجایی که ولتون نمیکنم تا خودتون و زندگیتون به خطر بندارین پس اوکی ولی باید قایم شیم
ا.ت و یونا سری تکون دادن
(فلش بک به ۵ دقیقه بعد)
(بچه ها اگه اینجوری ات نوشتم منظورم ا.ت هست)
ا.ت ویو :
یه ۵ دقیقه ای هست قایم شدیم که باریگاردا با صدای بلند گفتن ارباب داره میاد اگه جونتون براتون عزیزه برید خونههاتون که همه الفرار شدن
رزی: ا.ت و یونا بیایید بریم ببینید چی میگن
یونا: رزی ما پنج دقیقه صبر کردیم الان تا نبینیمش هم جایی نمیریم
ا.ت : یونا درست میگه
که یه هواپیما فرود اومد همهمون نگاهش کردیم بعد باز شدن در حدود ۲۰ تا باردیگارد ریخت بیرون که یونا گفت : رئیس جمهور اومده دیگه ترسی نداریم ازمون محافظت میکنه (به این خیال باش ههه)
ادمین: داشتن باهم صحبت میکردن که رزی نگاهش قفل شد به هواپیما بعد یونا و ا.ت هم رد دیدشو گرفتن اونجا رو نگاه کردن
ا.ت : فک نکنم رئیس جمهور اینقدر جذاب باشه
رزی : این رئیس جمهور نیست اون....
کیوتم لایک کن و کامنت بزار نظرت خیلی مهمه ♡
ا.ت : اربابش کیه ؟
رزی: جونگکوک یه پسره فوقوالعاده جذاب بعد دو ماه از انگلیس داره بر میگرده
ا.ت یونا : اهاااا
رزی: اهاا و کوفت بیا بریم تا بیشتر شر نشده اربابش نرسیده
ا.ت : حالا اربابش کی میرسه ؟
رزی : واسه چی ؟ فک کنم یه ۵ دقیقه دیگه
( بیشتر سعی میکنم از تلفظات کره ای استفاده نکنم تا موضوعو بگیرین )
ا.ت به یونا یه نگاه شیطانی کرد و یونا هم همینطور
رزی : باز چی تو کله تونه؟
یونا : رزی نظرت چیه یکم وایسیم این مافیا جذاب ببینیم ؟
رزی : دیونه شدی ؟ می خوای جونگ کوک ببینی؟
ا.ت . یونا باهم : خودت میدونی ما عاشق مافیا ها هستیم و میخوایم از نزدیک ببینیم
رزی : میدونم نمیتونم حریفتون شم و از اونجایی که ولتون نمیکنم تا خودتون و زندگیتون به خطر بندارین پس اوکی ولی باید قایم شیم
ا.ت و یونا سری تکون دادن
(فلش بک به ۵ دقیقه بعد)
(بچه ها اگه اینجوری ات نوشتم منظورم ا.ت هست)
ا.ت ویو :
یه ۵ دقیقه ای هست قایم شدیم که باریگاردا با صدای بلند گفتن ارباب داره میاد اگه جونتون براتون عزیزه برید خونههاتون که همه الفرار شدن
رزی: ا.ت و یونا بیایید بریم ببینید چی میگن
یونا: رزی ما پنج دقیقه صبر کردیم الان تا نبینیمش هم جایی نمیریم
ا.ت : یونا درست میگه
که یه هواپیما فرود اومد همهمون نگاهش کردیم بعد باز شدن در حدود ۲۰ تا باردیگارد ریخت بیرون که یونا گفت : رئیس جمهور اومده دیگه ترسی نداریم ازمون محافظت میکنه (به این خیال باش ههه)
ادمین: داشتن باهم صحبت میکردن که رزی نگاهش قفل شد به هواپیما بعد یونا و ا.ت هم رد دیدشو گرفتن اونجا رو نگاه کردن
ا.ت : فک نکنم رئیس جمهور اینقدر جذاب باشه
رزی : این رئیس جمهور نیست اون....
کیوتم لایک کن و کامنت بزار نظرت خیلی مهمه ♡
۷.۱k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.