همه مان بدون استثنا داریم پیر می شویم و به سمت پایان خ

همه مان بدونِ استثنا داریم پیر می شویم و به سمتِ پایانِ خودمان می رویم .
حواسمان اما نیست !
دل می شکنیم ، قضاوت می کنیم ،
عذابِ جانِ هم می شویم و خودمان و دیگران را برایِ بیهوده ترین مسایل و چیزها می رنجانیم
مایی که قرار نیست بمانیم ،
مایی که به جرمِ میوهٔ ممنوعه ای که نباید می خوردیم ، تبعیدمان کردند ،
از جایی که ندیده ایم ،
به جایی که نخواهیم ماند ،
و در زمانی که نمی دانیم !
کاش کمی بیشتر حواسمان به هم باشد
ما اینجا به غیر از خودمان ،
و خدایِ نادیدهٔ خودمان ؛ هیچکس را نداریم ...
دیدگاه ها (۱)

انسان باید آن‌قدر بزرگ باشد که اشتباهات خود را قبول کند، آن‌...

"زندگی ...."بالا و پایین داردگاهی آرام ودل‌نوازگاهی سخت وخشن...

چشم در راهِ کسی هستمکوله بارش بر دوش،آفتابش در دست،خنده بر ل...

بِه از این چه شادمانی ؟ که تو جانی و جهانیعشق، خوب دیدن است؛...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط