خانواده
پارت 16
*
یونگ: چسبیدن به پای کوک*.. بابا..سرشو پایین انداخت و آروم زد زیر گریه*
ا/ت: چیشده مامانی؟.. شکمت درد میکنه؟
م/ک؛ شکمش درد میکنه؟
کوک: تو ماشین دو دور بالا آورد دکتر میگه سردی کرده بخاطر صبحونه ولی ربطی نداره
م/ک: واایی.. مگه میشع
د/ع.ک: شاید ماشین زده شده
کوک: ولی آخع تا الان؟
م.ب/ک: بخوابه درست میشع..خواب بهترین درمانه😂
کوک و ا/ت :😂
*
(موقع شام)
کوک: داشتن به یونگ غذا میدادم که یهو عوق زد و بالا آورد تو دستم..که زد زیر گریه*..جونم باباییی بردنش دستشویی تا آرومش کنم..........ا/ت آماده شو ببریمش بیمارستان اینطوری نمیشه
د/ع. ک و م/ک: منم میام
*
یونگ: چسبیدن به پای کوک*.. بابا..سرشو پایین انداخت و آروم زد زیر گریه*
ا/ت: چیشده مامانی؟.. شکمت درد میکنه؟
م/ک؛ شکمش درد میکنه؟
کوک: تو ماشین دو دور بالا آورد دکتر میگه سردی کرده بخاطر صبحونه ولی ربطی نداره
م/ک: واایی.. مگه میشع
د/ع.ک: شاید ماشین زده شده
کوک: ولی آخع تا الان؟
م.ب/ک: بخوابه درست میشع..خواب بهترین درمانه😂
کوک و ا/ت :😂
*
(موقع شام)
کوک: داشتن به یونگ غذا میدادم که یهو عوق زد و بالا آورد تو دستم..که زد زیر گریه*..جونم باباییی بردنش دستشویی تا آرومش کنم..........ا/ت آماده شو ببریمش بیمارستان اینطوری نمیشه
د/ع. ک و م/ک: منم میام
۱۶.۳k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.