عشق کودکی
پارت 20
***
ا/ت: یونا رو بردم حموم و بعدش اومدم اتاق و کرم و مرم و لوازم پوستیش رو به بدنش زدم* کوککک یک دست لباس و یک دونه پوشک برای یونا میاری؟! ( داد)
کوک: اوکییی ( داد).. وقتی رفتم پیش ا/ت دیدم یونا لخت لخته و پوست سفیدش تو چشمم بود* بچمم مثل خودم سفیده..بزار یک نیشگونی از این دختر بگیرممم*( نیشگون گرفتن آروم) بعدش آروم به شکم سفیدش ضربه زدم و بوسیدم *
یونا: جیغ بچگونه*.. ( بغض)
ا/ت: کوککک بچمو خوردی...ببینم!..دیگه نیشگون نگیر بدش میاد
کوک: رو به یونا* گازت بگیرم؟.. آرومم!.. کوشولو!
یونا: خنده*
کوک: از رون و شکم و بازوش گاز گرفتم ( آروم) نام نام نام نام به به
یونا: خنده*
کوک: صبر کن من لباس بپشونم بهش
ا/ت: باشه..بچمو سرخ کردی😒
کوک:😁
***
ا/ت: یونا رو بردم حموم و بعدش اومدم اتاق و کرم و مرم و لوازم پوستیش رو به بدنش زدم* کوککک یک دست لباس و یک دونه پوشک برای یونا میاری؟! ( داد)
کوک: اوکییی ( داد).. وقتی رفتم پیش ا/ت دیدم یونا لخت لخته و پوست سفیدش تو چشمم بود* بچمم مثل خودم سفیده..بزار یک نیشگونی از این دختر بگیرممم*( نیشگون گرفتن آروم) بعدش آروم به شکم سفیدش ضربه زدم و بوسیدم *
یونا: جیغ بچگونه*.. ( بغض)
ا/ت: کوککک بچمو خوردی...ببینم!..دیگه نیشگون نگیر بدش میاد
کوک: رو به یونا* گازت بگیرم؟.. آرومم!.. کوشولو!
یونا: خنده*
کوک: از رون و شکم و بازوش گاز گرفتم ( آروم) نام نام نام نام به به
یونا: خنده*
کوک: صبر کن من لباس بپشونم بهش
ا/ت: باشه..بچمو سرخ کردی😒
کوک:😁
۱۱.۱k
۰۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.