سناریو
سناریو
* وقتی حامله ای و نزدیکت میشه اوق میزنی
نامجون: عزیزم میرم یه عطر دیگه بگیرم
بعد از گرفتن عطر
نامجون: فک نکنم دیگه......
ا.ت: اوققققق
نام: وااای خداونداا
جین: ینی نمیتونم پیشت بخوابم؟ ینی این فسقل داره مارو از هم جدا میکنه؟ ینی(این داستان ادامه دارد)
یونگی: ای بابااااااااااا
الو جین جا بنداز دارم میام پیشت
هوسوک: بیا عزیزم از زیر در خوراکی رو بگیر
جیمین: الان باید رو کاناپه بخوابم؟
ا.ت: میری یا دوست داری به چوخ بری؟
جیمین: خوب بخوابییییی
ته ته: بیا یکم تحمل کن ا.ت جانم
ا.ت: تهههههه
ته ته: مامان آمادگی مهمون داری؟ دارم میام
کوک: درحالی که روی تخت خوابیده و به هیچ جاش نیست : میگم کاش اون شب تو هال میخوابیدم
و ....
ا.ت کارش رو روی کوک انجام میده
کوک: چمدونم ک کو؟
* وقتی حامله ای و نزدیکت میشه اوق میزنی
نامجون: عزیزم میرم یه عطر دیگه بگیرم
بعد از گرفتن عطر
نامجون: فک نکنم دیگه......
ا.ت: اوققققق
نام: وااای خداونداا
جین: ینی نمیتونم پیشت بخوابم؟ ینی این فسقل داره مارو از هم جدا میکنه؟ ینی(این داستان ادامه دارد)
یونگی: ای بابااااااااااا
الو جین جا بنداز دارم میام پیشت
هوسوک: بیا عزیزم از زیر در خوراکی رو بگیر
جیمین: الان باید رو کاناپه بخوابم؟
ا.ت: میری یا دوست داری به چوخ بری؟
جیمین: خوب بخوابییییی
ته ته: بیا یکم تحمل کن ا.ت جانم
ا.ت: تهههههه
ته ته: مامان آمادگی مهمون داری؟ دارم میام
کوک: درحالی که روی تخت خوابیده و به هیچ جاش نیست : میگم کاش اون شب تو هال میخوابیدم
و ....
ا.ت کارش رو روی کوک انجام میده
کوک: چمدونم ک کو؟
۵.۳k
۱۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.