𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟒
𝓦𝓱𝓮𝓷 𝔂𝓸𝓾 𝓼𝓽𝓸𝓵𝓮...
تهیونگ:خب هیونگ..عروسی کی هست؟
جین:پس فردا
جیمین:مگه دیروز نگفتی پس فردا که میشه فردای امروز:/
جین:نه کار دارم:|
پرش زمانی به زمانی که پسرا داشتن میرفتن..
ا.ت:😂
پسرا:🤣
جین داشت با حرص بهشون نگا میکرد..
جیهوپ:🤣..خب دیگه😂..بریم پسرا؟
نامحون:اره بریم دیره ساعت یکه:|😂
شوگا:برییییمممم خوابم میاددددد😑🔪
کوک:بریییممم🤣
پسرا رفتن..
جین:خب؟؟؟(با حرص)
ا.ت: میدونستم منظورش چیه ولی خودمو زدم ب اون راه(تو دلش)خب چی😐
جین: چرا این لباسو پوشیدی😡😡
اوت:دوست داشتم دلم خواست تونستم پوشیدم ب توهم ربطی نداره😌
جین:اوووو میبینم که زبون دراز هم شدیییی(با داد)
جین از موهای ا.ت گرفتو بردش توی اتاقی که وسایل شکنجه واس چیز بود(منظورم همون اتاقییه که وسایلی مث دستبند تخت و ویبراتور و کلا اینا:/)
منو انداخت رو تخت
شرط نداریم
تهیونگ:خب هیونگ..عروسی کی هست؟
جین:پس فردا
جیمین:مگه دیروز نگفتی پس فردا که میشه فردای امروز:/
جین:نه کار دارم:|
پرش زمانی به زمانی که پسرا داشتن میرفتن..
ا.ت:😂
پسرا:🤣
جین داشت با حرص بهشون نگا میکرد..
جیهوپ:🤣..خب دیگه😂..بریم پسرا؟
نامحون:اره بریم دیره ساعت یکه:|😂
شوگا:برییییمممم خوابم میاددددد😑🔪
کوک:بریییممم🤣
پسرا رفتن..
جین:خب؟؟؟(با حرص)
ا.ت: میدونستم منظورش چیه ولی خودمو زدم ب اون راه(تو دلش)خب چی😐
جین: چرا این لباسو پوشیدی😡😡
اوت:دوست داشتم دلم خواست تونستم پوشیدم ب توهم ربطی نداره😌
جین:اوووو میبینم که زبون دراز هم شدیییی(با داد)
جین از موهای ا.ت گرفتو بردش توی اتاقی که وسایل شکنجه واس چیز بود(منظورم همون اتاقییه که وسایلی مث دستبند تخت و ویبراتور و کلا اینا:/)
منو انداخت رو تخت
شرط نداریم
۷۵.۴k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.