پارت ۲
فردا ساعت ده صبح ویو کارینا
بیدار شدم رفتم سر و صورتمو شستم و پاشدم برم فرودگاه خب لباسمو پوشیدم (عکسشو میزارم) یه برق لب زدم و خط چشم کشیدم و رفتم فرودگاه
ویو ته
از بابام درخواست کردم تا برم آمریکا و برای اولین بار بابام قبول کرد نمیدونم دوباره چه نقشه ای تو سرشه کلا بابام مرد غیرقابل پیش بینیه ولی برای من نه به هر حال دست پرورده ی خودشم دیگه نمیتونه من یکی رو گول بزنه ولی بهتره از فرصت استفاده کنم برم آمریکا فک میکنه من نمیدونم میخواد از شرم خلاص شه البته بهتر چون دیگه نمیکشم با جت شخصی پدرم نرفتم چون میدونم فقط میخواد زیر نظرم داشته باشه
ویو کارینا
سوار هواپیما شدم عه این همون پسرس که باهاش قرارداد امضا کردم اصن به من چه رفتم از مهماندار پرسیدم :ببخشید صندلی من کجاس؟
مهماندار: کنار اون آقا هستش
کارینا:ممنون
کارینا:نویسنده من خیلی خوش شانس نیستم؟
نویسنده:چرا خیلی خوش شانسی مرد به اون خوشتیپی دیگه چی از دنیا میخوای؟
کارینا:هیچی میخواستم بگم مهربونیت خیلی زیادیه داره منو عذاب میده
نویسنده:دیگه مهربونیرو نمیشه کنترل کرد اصن برو رو صندلیت بشین بچه
کارینا: من بچم اوکی.....(بچه ها فقط من به یچیزی اشاره کنم پکی چند ماه بعدش میره آمریکا)
ویو ته
عه این همون دخترس که قرارداد امضا کرد استغفرالله چرا داره میاد سمت من چرا اینجا نشستتت
ته: ببخشید صندلیتون اینجا هستش؟
کارینا: بله اگه نبود اینجا نمیشستم که......
واقعیتا ضایعم کرد این چه سوالی بود پرسیدم فک کنم هواپیما بهم نساخته
ویوکارینا
خوابم میادددددد نه من نباید بخوابم نه نباید بخوا........
نویسنده:بچه خیلی خسته بود زود خوابید بزار کلشو اونوری کنم یه وقت عاشقانه نشه عوق بزنیم اوخ کلش خورد تو پنجره من کاری نکردماااا
کارینا:آخخخخ سرممم خدا لعنتت کنه نویسنده
تا پارت بعددد باییییییییییییی🤍
بیدار شدم رفتم سر و صورتمو شستم و پاشدم برم فرودگاه خب لباسمو پوشیدم (عکسشو میزارم) یه برق لب زدم و خط چشم کشیدم و رفتم فرودگاه
ویو ته
از بابام درخواست کردم تا برم آمریکا و برای اولین بار بابام قبول کرد نمیدونم دوباره چه نقشه ای تو سرشه کلا بابام مرد غیرقابل پیش بینیه ولی برای من نه به هر حال دست پرورده ی خودشم دیگه نمیتونه من یکی رو گول بزنه ولی بهتره از فرصت استفاده کنم برم آمریکا فک میکنه من نمیدونم میخواد از شرم خلاص شه البته بهتر چون دیگه نمیکشم با جت شخصی پدرم نرفتم چون میدونم فقط میخواد زیر نظرم داشته باشه
ویو کارینا
سوار هواپیما شدم عه این همون پسرس که باهاش قرارداد امضا کردم اصن به من چه رفتم از مهماندار پرسیدم :ببخشید صندلی من کجاس؟
مهماندار: کنار اون آقا هستش
کارینا:ممنون
کارینا:نویسنده من خیلی خوش شانس نیستم؟
نویسنده:چرا خیلی خوش شانسی مرد به اون خوشتیپی دیگه چی از دنیا میخوای؟
کارینا:هیچی میخواستم بگم مهربونیت خیلی زیادیه داره منو عذاب میده
نویسنده:دیگه مهربونیرو نمیشه کنترل کرد اصن برو رو صندلیت بشین بچه
کارینا: من بچم اوکی.....(بچه ها فقط من به یچیزی اشاره کنم پکی چند ماه بعدش میره آمریکا)
ویو ته
عه این همون دخترس که قرارداد امضا کرد استغفرالله چرا داره میاد سمت من چرا اینجا نشستتت
ته: ببخشید صندلیتون اینجا هستش؟
کارینا: بله اگه نبود اینجا نمیشستم که......
واقعیتا ضایعم کرد این چه سوالی بود پرسیدم فک کنم هواپیما بهم نساخته
ویوکارینا
خوابم میادددددد نه من نباید بخوابم نه نباید بخوا........
نویسنده:بچه خیلی خسته بود زود خوابید بزار کلشو اونوری کنم یه وقت عاشقانه نشه عوق بزنیم اوخ کلش خورد تو پنجره من کاری نکردماااا
کارینا:آخخخخ سرممم خدا لعنتت کنه نویسنده
تا پارت بعددد باییییییییییییی🤍
۳.۸k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.