زندگی با طعم ترس پارت۴
داشتم تکالیف رو مینوشتم که سوجون بهم زنگ زد
سوجون:الو؟سلام چیشد؟کی بود؟ بنز برای کی بود؟؟
ا.ت:نفس بگیر بینش باو هیچی چان سو عوضی بود اومده بود خاستگاریم
سوجون:وات؟همونکه میگی دوبار زن گرفته؟؟
ا.ت:اره همون
سوجون:خو چیشد؟
تموم قضیه رو براش تعریف کردم که گفت
سوجون:حالا میخوای چیکار کنی؟
ا.ت:میخوام از خونه فرار کنم.
سوجون:پس بیا خونه ی من
ا.ت:اوک شب میام
قط کردم و شروع کردم به جمع کردن لباسام و وسایلام چون امشب قرار بود از اینجا خونه برم یواشکی کارت بانکی بابا و مامان رو کش رفتم و رفتم خرید
هرچی که فکر میکردم لازم میشه رو خریدم و در آخر هم به حساب خودم پول واریز کردم و برگشتم خونه
اوما:اوه دخترم برای بعد عروسیت خرید کردی(ذوق مرگ)
ا.ت:نه برای خودم خرید کردم
و یکراست رفتم سمت اتاق و اونارم تو چمدون چپوندم.
دفتر طراحی مخصوصم که برای طراحی لباس بود رو برداشتم و شروع کردم به طراحی کردن طرح جدید
(نیم ساعت بعد)
کشیدن طرح رو تموم کردم و دفترم رو هم گذاشتم تو کوله پشتیم
سوجون:الو؟سلام چیشد؟کی بود؟ بنز برای کی بود؟؟
ا.ت:نفس بگیر بینش باو هیچی چان سو عوضی بود اومده بود خاستگاریم
سوجون:وات؟همونکه میگی دوبار زن گرفته؟؟
ا.ت:اره همون
سوجون:خو چیشد؟
تموم قضیه رو براش تعریف کردم که گفت
سوجون:حالا میخوای چیکار کنی؟
ا.ت:میخوام از خونه فرار کنم.
سوجون:پس بیا خونه ی من
ا.ت:اوک شب میام
قط کردم و شروع کردم به جمع کردن لباسام و وسایلام چون امشب قرار بود از اینجا خونه برم یواشکی کارت بانکی بابا و مامان رو کش رفتم و رفتم خرید
هرچی که فکر میکردم لازم میشه رو خریدم و در آخر هم به حساب خودم پول واریز کردم و برگشتم خونه
اوما:اوه دخترم برای بعد عروسیت خرید کردی(ذوق مرگ)
ا.ت:نه برای خودم خرید کردم
و یکراست رفتم سمت اتاق و اونارم تو چمدون چپوندم.
دفتر طراحی مخصوصم که برای طراحی لباس بود رو برداشتم و شروع کردم به طراحی کردن طرح جدید
(نیم ساعت بعد)
کشیدن طرح رو تموم کردم و دفترم رو هم گذاشتم تو کوله پشتیم
۳.۲k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.