پارت 17

پارت 17
(16 پارت قبل در پیج قبلیم که تو بیو هست میتونید بخونید)
#ارن
چشمامو باز کردم انگار هیچی یادم نمیومد از رو تخت بلند شدم تو خونه بودم
تو اتاق خودم
رفتم بیرون دیدم میکاسا رو کاناپه خوابیده
اومدم بلندش کنم که یهو از خواب پرید
_بیدار شدی چرا
_ارن🥺
_بله
یهو بغلم کرد انگار خیلی نگران شده بود
_چیزی شده
_خیلی نگرانت بودم
_چرا
_یادت نیست
_چیو
_😐
_خب یادم نمیاد
_😐😐
_فقط یادم میاد که تو بیمارستان خوابیدم بعد دیگه چیزی یادم نمیاد
_خب راستش
من و آرمین وقتی دوباره اومدیم تو اتاقت دیدیم نیستی
همه جارو دنبالت گشتیم
_😐😐خب
_خب به جمالت دیگه اومدم خونه انقدر خسته بودم که همینجا خوابیدم
#میکاسا
منو کشید تو بغلش تیلی بدنش گرم بود انگار چشبیده بودم با بخاری اوا هم خیلی سرد بود یاو یادم اومد که اول کیریسمس تولد ارنه