My daddy 😈🍷

My daddy 😈🍷
Part:¹¹

ا/ت ویو بعد از اینکه جیمین ولم کرد رفتم یکم استراحت کردم وقتی بیدار شدم ساعت ⁶ بود رفتم حموم و آرایش کردم موهام رو خشک کردم و یه لباس خوب پوشیدم و رفتم پایین دیدم جیمین رو مبل نشسته و منتظر منه

جیمین ویو:روی مبل منتظر ا/ت نشسته بودم که اومد پایین لعنتی انقدر جذاب شده بود که محوش شده بودم که با صداش به خودم اومدم

ا/ت:بریم؟؟
جیمین:آره بریم بیبی


جیمین و ا/ت به سمت پارتی که به مناسبت قرار تهکوک(😁 خب دیگه تهکوک هم داریم😂) که خونه ی کوک بود رفتن


چند مین بعد~~

جیمین ویو:به خونه ی کوک رسیدیم ،ماشین رو پارک کردم و دست ا/ت رو گرفتم و میخواستیم به سمت در ورودی بریم که گفتم

جیمین:بیبی چیزی رو یادت نرفته؟؟
ا/ت:چی؟!

جیمین :(اشاره به لبش)پوو
ا/ت:اخ خودااااااا








جیمین و ا/ت وارد پارتی شدن و یه جا نشستن
بعد چند دقیقه تهکوک اومدن و جیمین بهشون تبریک گفت و اینا که تهیونگ گفت

ته:معرفی نمیکنی(رو به ا/ت)
کوک:دوست دخترته؟!
جیمین:ایشون ا/ت هستن و نامزدمه
تهکوک:اووووو مبارک باشههه
ته:سلام من تهیونگ هستم ته صدام میکنن
کوک:منم کوک هستم
ا/ت:از آشناییتون خوشبختم (:
ته:وایی چه کیوتهههه



جیمین و ا/ت نشسته بودن
ا/ت نگاه های سنگینی رو روی خودش حس میکرد و........





ادامه دارد خماریییییی
اسلاید²(استایل ا/ت)
اسلاید ³(استایل جیمین)
شرط: ³⁰ like
²⁰⁰