خوناشام p:3/5
ویو ات
رفتم رو پاهاش نشستم که دستش و برد زیرم و
(خیلی منحرفی از این پارت ب بعدش و بخون) +۱۲
رونم و فشار داد
=اومممم
بعد کم کم اومد عقب و دستش و گذاشت رو با*سنم و فشار داد و اومد جلو و ک*ی*ص*م و تو مشتش گرفت اومد بالا تر و رسید ب می*می هام و فشار داد
<چقد نرمه
=اووو ددی
<بله
=میشه از اون کارا بکنیم ؟
<الان زودی بیبی گرل
=کی گفته
<من میگم
=باشه ب کارت ادامه بده(آدم چقد میتونه مست باشه!)
<با کمال میل
ویو ات
و شروع کرد ب مالیدن ک*ی*ص*م که لبام و رو لباش گذاشتم و دستاش متوقف شد خودم دستاش و گرفتم و مالوندم که یهو ک*ی*ص*م و تو مشتش گرفت و میکشید
=آ......آ........آخ ولم نکنی ها ادامه بده چون از اون کارا نمیکنی این کارو کن
<بریم تو اتاقی که ملل خودمه تو اینجا
ویو ات
رفتیم تو اتاق و شروع کرد ب جر دادن لباسام و بعدش شروع کرد ب جر دادن لباسای خودش و منو پرت کرد رو تخت و خودشو انداخت روم کاملا لخت بودیم حتی بودن شرت انداخت روم
<میخوای از اون کارا بکنیم ؟
=اوم نمیدونم
<خودت شروع کردی در ضمن من میخوام ب فاکت بدم
=اوهوم خب شروع کن
پتو و کشید و بدون اینکه حتی ببینه چیکار میکنه د*ی*ک*ش و گذاشت رو ک*ی*ص*م و واردم کرد و خودشو میمالوند روم
=آااااااااااا (بلند)
ک یهو لبشو گذاشت رو لبم و بوسید که دستاش رفت رو رونم و تو مشتش گرفت و اومد بالا رو با*سنم و با دستاش چنگ میگرفت
=اوم این خوبه بیشترش کن
<مطمئنی؟
=آره من بیشتر میخوام
که یهو واردم کرد چند برابر بیشتر و با فشار بیشتر واردم میکرد و خودشو سنگین میکرد روم و د*ی*ک*ش*و بیشتر کرد داخل و تکون میداد که دیگه هیچی یادم نیومد
صبح
بیدار شدم هنوز توم بود و نکشیده بود بیرون ب خودم اومدم و دیشب و یادم اومد خواستم خودم درش بیارم که دستمو گرفت و گفت
<بدون اجازه؟
=ولم کن بزار برم
<خودت شروع کردی تو الان زن منی
از لای پاهام خون میومد که یهو سرم گیج رفت
=تورو .......خدا.......ازم ......بکش بیرون
<نه بیبی نمیشه
و دوباره واردم کرد و بیشتر میرفت داخل و سرم بیشتر گیج میرفت محکم د*ی*ک*ش*و گرفتم و کشیدم بیرون خدایا لای پام رود خونه خون شده که داشتم بالا میآوردم رفتم wc مرده منو برد دکتر آزمایش دادم و بردار بودم
=چ......چ.....چی
<آره گلم
=اونقدری که تو واردم کردی
=حالا چند تا
+۲۵ تا
=چی
+شوخی کردم ۵ تا مبارک تون باشه
=من سقطشون میکنم
این و که گفتم یقمو گرف و گفت غلط میکنی رفتم دانشگاه با بدو بدو بعضی وقتا سرم گیج میرفت رفتم پیش شوگا و همچی و براش تعریف کردم که دونید سمت مرده و شروع کرد کتک زدنش مرده انقد کتک خورد مرد
[خیلیییییییییییییی راحت مرده مرد 😆]
۷ ماه بعد
دختر بودن همشون ، همشون و سقط کردم مامانم ازم مراقبت میکرد و نمیذاشت چیزیم بشه
۲ ماه بعد حالم خوب شد و...
رفتم رو پاهاش نشستم که دستش و برد زیرم و
(خیلی منحرفی از این پارت ب بعدش و بخون) +۱۲
رونم و فشار داد
=اومممم
بعد کم کم اومد عقب و دستش و گذاشت رو با*سنم و فشار داد و اومد جلو و ک*ی*ص*م و تو مشتش گرفت اومد بالا تر و رسید ب می*می هام و فشار داد
<چقد نرمه
=اووو ددی
<بله
=میشه از اون کارا بکنیم ؟
<الان زودی بیبی گرل
=کی گفته
<من میگم
=باشه ب کارت ادامه بده(آدم چقد میتونه مست باشه!)
<با کمال میل
ویو ات
و شروع کرد ب مالیدن ک*ی*ص*م که لبام و رو لباش گذاشتم و دستاش متوقف شد خودم دستاش و گرفتم و مالوندم که یهو ک*ی*ص*م و تو مشتش گرفت و میکشید
=آ......آ........آخ ولم نکنی ها ادامه بده چون از اون کارا نمیکنی این کارو کن
<بریم تو اتاقی که ملل خودمه تو اینجا
ویو ات
رفتیم تو اتاق و شروع کرد ب جر دادن لباسام و بعدش شروع کرد ب جر دادن لباسای خودش و منو پرت کرد رو تخت و خودشو انداخت روم کاملا لخت بودیم حتی بودن شرت انداخت روم
<میخوای از اون کارا بکنیم ؟
=اوم نمیدونم
<خودت شروع کردی در ضمن من میخوام ب فاکت بدم
=اوهوم خب شروع کن
پتو و کشید و بدون اینکه حتی ببینه چیکار میکنه د*ی*ک*ش و گذاشت رو ک*ی*ص*م و واردم کرد و خودشو میمالوند روم
=آااااااااااا (بلند)
ک یهو لبشو گذاشت رو لبم و بوسید که دستاش رفت رو رونم و تو مشتش گرفت و اومد بالا رو با*سنم و با دستاش چنگ میگرفت
=اوم این خوبه بیشترش کن
<مطمئنی؟
=آره من بیشتر میخوام
که یهو واردم کرد چند برابر بیشتر و با فشار بیشتر واردم میکرد و خودشو سنگین میکرد روم و د*ی*ک*ش*و بیشتر کرد داخل و تکون میداد که دیگه هیچی یادم نیومد
صبح
بیدار شدم هنوز توم بود و نکشیده بود بیرون ب خودم اومدم و دیشب و یادم اومد خواستم خودم درش بیارم که دستمو گرفت و گفت
<بدون اجازه؟
=ولم کن بزار برم
<خودت شروع کردی تو الان زن منی
از لای پاهام خون میومد که یهو سرم گیج رفت
=تورو .......خدا.......ازم ......بکش بیرون
<نه بیبی نمیشه
و دوباره واردم کرد و بیشتر میرفت داخل و سرم بیشتر گیج میرفت محکم د*ی*ک*ش*و گرفتم و کشیدم بیرون خدایا لای پام رود خونه خون شده که داشتم بالا میآوردم رفتم wc مرده منو برد دکتر آزمایش دادم و بردار بودم
=چ......چ.....چی
<آره گلم
=اونقدری که تو واردم کردی
=حالا چند تا
+۲۵ تا
=چی
+شوخی کردم ۵ تا مبارک تون باشه
=من سقطشون میکنم
این و که گفتم یقمو گرف و گفت غلط میکنی رفتم دانشگاه با بدو بدو بعضی وقتا سرم گیج میرفت رفتم پیش شوگا و همچی و براش تعریف کردم که دونید سمت مرده و شروع کرد کتک زدنش مرده انقد کتک خورد مرد
[خیلیییییییییییییی راحت مرده مرد 😆]
۷ ماه بعد
دختر بودن همشون ، همشون و سقط کردم مامانم ازم مراقبت میکرد و نمیذاشت چیزیم بشه
۲ ماه بعد حالم خوب شد و...
۲.۴k
۱۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.