دوست پسر فیک من:)《P2》
با برخورد لبام به لباش همه سکوت کردند!
که زود رفتم عقب من حق نداشتم از فیلیکس در این مورد استفاده کنم!
خجالت میکردم به چشاش نگاه کنم پس زود سرمو انداختم پایین..
که جونگ مین سکوت رو شکت:ثورا پس دوست پسرت چرا تورو نبوسید؟(خنده مرموز)
برگشتم سمتش که هجوم آورد طرفم دستمو گرفت(جونگ مین)
میخواست منو ببره که فیلیکس دستمو گرفت رو به جونگ مین گفت:دوست دختر منو به چه حقی میبری؟
چشام از حدقه زدن بیرون دوست دخترش؟من؟برگشتم به چشاش زل زدم اون با عصبانیت به جونگ مین خیره شده بود دستمو از دست جونگ مین کشید بیرون و گفت:اگه یه بار دیگه به دوست دخترم نزدیک شی میکشمت...
دستمو محکم تر گرفت و منو با دستم کشوند داخل مدرسه رفتیم طبقه بالا اتاق مخصوص که تا حالا ندیده بودمش..
دستمو ول کرد که بشینم
نشستم اونم رو به روم نشست
هه ولی چه ارزشی داره وقتی جرعت نگاه کردنشو نداشتم..
فیلیکس:ازم خجالت نکش من آماده ام بهت کمک کنم بهم توضیح بده چرا منو بوسیدی؟
ثورآ:من...(بغض کردم)من..به خاطر اینکه به اون عوضی ثابت کنم من تنها نیسم...فیلیکس واقعا مجبور...
فیلیکس:هیس نگو بهت کمک میکنم فقط بهم بگو هدف اصلیت چیه؟
ثورآ:میخوام اون عوضی پشیمون شه میخوام درد بکشه میخوام به پاهام بیوفته..
فیلیکس:بهت کمک میکنم..
با دستش چونم رو گرفت و سرمو بالا آورد به چشام زل زد
فیلیکس خندید و ادامه داد:اسمت چیه؟
منم خندیدم و گفتم:ثورآ
فیلیکس:چقد خوشگله ثورآ..
ثورآ:فیلیکس ممنونم که بهم کمک میکنی
فیلیکس پاشد دستشو آورد جلو و گفت:خواهش میکنم حالا پاشو بریم
دستمو گذاشتم دستش و باهم رفتیم بیرون...
که زود رفتم عقب من حق نداشتم از فیلیکس در این مورد استفاده کنم!
خجالت میکردم به چشاش نگاه کنم پس زود سرمو انداختم پایین..
که جونگ مین سکوت رو شکت:ثورا پس دوست پسرت چرا تورو نبوسید؟(خنده مرموز)
برگشتم سمتش که هجوم آورد طرفم دستمو گرفت(جونگ مین)
میخواست منو ببره که فیلیکس دستمو گرفت رو به جونگ مین گفت:دوست دختر منو به چه حقی میبری؟
چشام از حدقه زدن بیرون دوست دخترش؟من؟برگشتم به چشاش زل زدم اون با عصبانیت به جونگ مین خیره شده بود دستمو از دست جونگ مین کشید بیرون و گفت:اگه یه بار دیگه به دوست دخترم نزدیک شی میکشمت...
دستمو محکم تر گرفت و منو با دستم کشوند داخل مدرسه رفتیم طبقه بالا اتاق مخصوص که تا حالا ندیده بودمش..
دستمو ول کرد که بشینم
نشستم اونم رو به روم نشست
هه ولی چه ارزشی داره وقتی جرعت نگاه کردنشو نداشتم..
فیلیکس:ازم خجالت نکش من آماده ام بهت کمک کنم بهم توضیح بده چرا منو بوسیدی؟
ثورآ:من...(بغض کردم)من..به خاطر اینکه به اون عوضی ثابت کنم من تنها نیسم...فیلیکس واقعا مجبور...
فیلیکس:هیس نگو بهت کمک میکنم فقط بهم بگو هدف اصلیت چیه؟
ثورآ:میخوام اون عوضی پشیمون شه میخوام درد بکشه میخوام به پاهام بیوفته..
فیلیکس:بهت کمک میکنم..
با دستش چونم رو گرفت و سرمو بالا آورد به چشام زل زد
فیلیکس خندید و ادامه داد:اسمت چیه؟
منم خندیدم و گفتم:ثورآ
فیلیکس:چقد خوشگله ثورآ..
ثورآ:فیلیکس ممنونم که بهم کمک میکنی
فیلیکس پاشد دستشو آورد جلو و گفت:خواهش میکنم حالا پاشو بریم
دستمو گذاشتم دستش و باهم رفتیم بیرون...
۱۰.۴k
۱۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.