My moon p19
ویو سویون
از خواب بیدار شدم دیدم یونگی بغلم کرده
سویون. جیغغغغ
یونگی. هاچیشد چیه(ترسیده بچم)
سویون اینجا چه غلطی میکنی یعنی میکنم😐
یونگی. من اوردمت
سویون. گوه اضافی خ.. ریدم
یونگی. خیلیم ریدی😏
سویون. جان من اول صبحی نه بزار بلند شم
سویون رفت دستشویی کارای لازمو کرد امد بیرون در کل اماده شدن رفتن پایین تو پذیرایی
ات. دزدیده بودنت؟ 😂
سویون. زهر مارمولک نخند
رفتن صبحونه خوردن اینا
پرش زمانی به6ماه بعد ات
من با کوک ازدواج کردم توی عمارت بودم بغل کوک داشتم کتاب میخوندم شکمم خیلی بزرگ شده بود که یهو دردی امد سراغم که داشت تیکه تیکم میکرد
ات. جیغغغغغغ
کوک. ات خوبی چیشد؟!
ات. بـ بـ بچه داره میاد اییی درد دارههه😭
کوک. سریع ات رو براید استایل بغل کرد داشت از پله ها میرفت پایین که یهو با بدن بی جون ات رو به رو شد(بیهوش شد)
کوک. ات ات تور خدا ترکم نکن خواهش میکنم سریع سوار ماشین شدم بردمش بیمارستان تا دکتر حال منو دید گفت ببرینش اتاق عمل
ویو کوک
اگه اتفاقی واسش بیوفته چی من زنده نمیمونم ات ترکم نکن(همش تو ذهنشه) که گوشی ات که تو دستم بود زنگ خورد داداشش بود
جیهون. سلام اجی من پولو اماده کردم دارم میام دنبالت(این بدبخت از همه چی بیخبره)
کوک. سلام منم جئون واینکه منو ات ازدواج کردیم ات هم همین الان داره بچمون رو بدنیا میاره عقب مونده
جیهون. چیشد من هیچی نفهمیدم فک کنم مست شدم بعدا زنگ میزنم
قط کرد
کوک. چه اسکلیه این
بعد1ساعت دکتر امد بیرون با یه وپسرو دختر اخه اینا بچه های کین چه کیوتن که یهو دکتر امد سمتم
دکتر. نمیخوایین بچتون رو ببینین؟
کوک. هه اینا بچه های من نیستن من یدونه پسر داشتم
دکتر. مگه شما آقای جئون نیستید؟
کوک. چـ چـ چراخودمم
دکتر. بچه دوقلو بود خواهر کوچلو پشت داداشش قایم شده بود
کوک. چیشد؟ واقعا سریع دختمو گرفتم تو بغلم
کوک.آیگووو تو چقدر شبیه مامانتی(خنده)
ویو کوک
با گفتن مامانت یاد ات افتادم
کوک. دکتر همسرم همسرم حالش چطورع؟
دکتر. متاسفانه ایشون تو وضعیت خوبی نیسن ولی امیدتون رو از دست ندید
پرستار امد بچه هارو گرفت برد تو یه اتاق که روی زانو هام افتادم اروم شروع کردم به گریه کردن
بعد2ساعت
دکتر از اتاق ات امد بیرون
کوک. حالش چطوره؟
دکترــــــــ
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
از خواب بیدار شدم دیدم یونگی بغلم کرده
سویون. جیغغغغ
یونگی. هاچیشد چیه(ترسیده بچم)
سویون اینجا چه غلطی میکنی یعنی میکنم😐
یونگی. من اوردمت
سویون. گوه اضافی خ.. ریدم
یونگی. خیلیم ریدی😏
سویون. جان من اول صبحی نه بزار بلند شم
سویون رفت دستشویی کارای لازمو کرد امد بیرون در کل اماده شدن رفتن پایین تو پذیرایی
ات. دزدیده بودنت؟ 😂
سویون. زهر مارمولک نخند
رفتن صبحونه خوردن اینا
پرش زمانی به6ماه بعد ات
من با کوک ازدواج کردم توی عمارت بودم بغل کوک داشتم کتاب میخوندم شکمم خیلی بزرگ شده بود که یهو دردی امد سراغم که داشت تیکه تیکم میکرد
ات. جیغغغغغغ
کوک. ات خوبی چیشد؟!
ات. بـ بـ بچه داره میاد اییی درد دارههه😭
کوک. سریع ات رو براید استایل بغل کرد داشت از پله ها میرفت پایین که یهو با بدن بی جون ات رو به رو شد(بیهوش شد)
کوک. ات ات تور خدا ترکم نکن خواهش میکنم سریع سوار ماشین شدم بردمش بیمارستان تا دکتر حال منو دید گفت ببرینش اتاق عمل
ویو کوک
اگه اتفاقی واسش بیوفته چی من زنده نمیمونم ات ترکم نکن(همش تو ذهنشه) که گوشی ات که تو دستم بود زنگ خورد داداشش بود
جیهون. سلام اجی من پولو اماده کردم دارم میام دنبالت(این بدبخت از همه چی بیخبره)
کوک. سلام منم جئون واینکه منو ات ازدواج کردیم ات هم همین الان داره بچمون رو بدنیا میاره عقب مونده
جیهون. چیشد من هیچی نفهمیدم فک کنم مست شدم بعدا زنگ میزنم
قط کرد
کوک. چه اسکلیه این
بعد1ساعت دکتر امد بیرون با یه وپسرو دختر اخه اینا بچه های کین چه کیوتن که یهو دکتر امد سمتم
دکتر. نمیخوایین بچتون رو ببینین؟
کوک. هه اینا بچه های من نیستن من یدونه پسر داشتم
دکتر. مگه شما آقای جئون نیستید؟
کوک. چـ چـ چراخودمم
دکتر. بچه دوقلو بود خواهر کوچلو پشت داداشش قایم شده بود
کوک. چیشد؟ واقعا سریع دختمو گرفتم تو بغلم
کوک.آیگووو تو چقدر شبیه مامانتی(خنده)
ویو کوک
با گفتن مامانت یاد ات افتادم
کوک. دکتر همسرم همسرم حالش چطورع؟
دکتر. متاسفانه ایشون تو وضعیت خوبی نیسن ولی امیدتون رو از دست ندید
پرستار امد بچه هارو گرفت برد تو یه اتاق که روی زانو هام افتادم اروم شروع کردم به گریه کردن
بعد2ساعت
دکتر از اتاق ات امد بیرون
کوک. حالش چطوره؟
دکترــــــــ
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
۲۰.۳k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.