پارت⁴
(صبح)
ویو یوری
با نوری ک ب چشام خورد از خاب بیدار شدم...اروم اروم چشامو باز کردم ک ....شوگا رو دیدم ...وایییییی من...من بغل شوگا بودم یهو مغزم ک تازه لود شده بود باعث شد جیغ بزنم
+جیغغغغغغغغغغ
-مرگگگ چته وحشی
+چ..چ...چرا من بغل...تو بودممم
-حالا فک کردم چیشده من بغلت کرده بودم
+بلهههههه؟؟؟؟
-وای از خاب بیدارم کردی داشتم خاب میدیدم دارم با نارنگیم ازدواج میکنم اخرش بود مگه مرض داری
+خو بغلم نمیکردی تا بیدارت نکنم
و چرا من و ت باید روی ی تخت باشیم
-خب دیگه
+رو مبل بخاب
-نمیخام
+رو زمین بخاب
-نمیخام
+روی...
-اههه اصن میخام پیش ت بخابم!
+چیییی
-ن ن ...ینی میگم...من عادت دارم رو تخت بخابم
و سریع رفت بیرون
منم بیخیال شدمو رفتم لباسمو عوض کنم و رفتم پایین
$&×÷صب بخیرررر
+-صب بخیر
÷بیاین صبحونه امادس
(بعد از صبحونه)
$اممم شوگا
-بله
&$ی دیقه بیا
-اوک بریم ت حیاط
(توی حیاط درحال قدم زدنن)
-خب...چیه
$دیشب
-خو
&چیکار کردین
-واااا چ کار قراره کنیم
$مثلا بهش اعتراف کنی
-چیو؟!
&اینک دوصش داری
-چییییی
&خودتو نزن ب اون راه
$ما میدونیم ک دوصش داری
-نخیر اینطور نیس
&عاره جون خودت
-اهههههه بسه من رفتم خدافسس
$ببین قبول نداره عاشق شده
&دیقاااا....بیخیال بریم ت
$اوک
÷عااااا میگم بچه ها منو میهی با جیمینو کوک میریم بیرون شماهم میاین
-+ن
+وای اگ باهاش تنها بشم ت خونه چی(ت ذهنش)
÷×خب پسرا بریم
$&اوکی
وقتی بچه ها رفتن ما تنها شدیم راستش از پیش شوگا بودن اونم تنها حس عجیبی داره!
رفتم روی کاناپه و کنترل رو دستم گرفم و هی کانال هارو عوض میکردم ک یهو شوگا اومد و کنترل رو از دستم کشید
+هی چیکار میکنی
-میخام تلویزیون ببینم
+من داشتم نگا میکردم...بدش من
-نمدم
+عههه میگم بدههه
-نمدم
شوگا بلند شد و فرار کرد
+هی صبر کنننن
داشتم دنبالش میدویدم ک یهو ایستاد و من تعادلم رد از دست دادم و باهم افتادیم رو مبل قشنگ رو شوگا بودم فاصله صورتامون ۲ سانتی متر بود دیقا بهم خیره بود یهو صورتشو اروم اورد جلو و بوسه کوچیکی رو لبام زد!!
من ک متوجه لپ سرخم شدم سریع با دو رفتم ت اتاقم و پشت درم نشستم هنوز ت هنگ بودم...!
ویو شوگا
وقتی افتاد روم بهش خیره شدم و دیگه نتونستم و بوسیدمش ولی خیلی تعجب کرد وقتی لپاش سرخ شد خیلیییی سعی کردم نخندم و با دو رف ت اتاق همونجا از خنده ب فاک رفتم....
ربع ساعت گذشت ولی هنوز نیومده بود تصمیم گرفم خودم برم
-یوری درو وا کن
+نمخام
-اممم...یوری اینجا اتاق منم هس(کیوت)
+عوفففف(اروم و کیوت)
منتظر بودم درو وا کنه ک اروم سرشو از لای در بیرون اورد و بعد درو کامل وا کرد
و رفتم داخل سریع رف رو تخت پشت ب من خابید
منم رفتم رو تخت کنارش دراز کشیدم....
...............
شرط برای پارت بعد:۱۰ لایک
ویو یوری
با نوری ک ب چشام خورد از خاب بیدار شدم...اروم اروم چشامو باز کردم ک ....شوگا رو دیدم ...وایییییی من...من بغل شوگا بودم یهو مغزم ک تازه لود شده بود باعث شد جیغ بزنم
+جیغغغغغغغغغغ
-مرگگگ چته وحشی
+چ..چ...چرا من بغل...تو بودممم
-حالا فک کردم چیشده من بغلت کرده بودم
+بلهههههه؟؟؟؟
-وای از خاب بیدارم کردی داشتم خاب میدیدم دارم با نارنگیم ازدواج میکنم اخرش بود مگه مرض داری
+خو بغلم نمیکردی تا بیدارت نکنم
و چرا من و ت باید روی ی تخت باشیم
-خب دیگه
+رو مبل بخاب
-نمیخام
+رو زمین بخاب
-نمیخام
+روی...
-اههه اصن میخام پیش ت بخابم!
+چیییی
-ن ن ...ینی میگم...من عادت دارم رو تخت بخابم
و سریع رفت بیرون
منم بیخیال شدمو رفتم لباسمو عوض کنم و رفتم پایین
$&×÷صب بخیرررر
+-صب بخیر
÷بیاین صبحونه امادس
(بعد از صبحونه)
$اممم شوگا
-بله
&$ی دیقه بیا
-اوک بریم ت حیاط
(توی حیاط درحال قدم زدنن)
-خب...چیه
$دیشب
-خو
&چیکار کردین
-واااا چ کار قراره کنیم
$مثلا بهش اعتراف کنی
-چیو؟!
&اینک دوصش داری
-چییییی
&خودتو نزن ب اون راه
$ما میدونیم ک دوصش داری
-نخیر اینطور نیس
&عاره جون خودت
-اهههههه بسه من رفتم خدافسس
$ببین قبول نداره عاشق شده
&دیقاااا....بیخیال بریم ت
$اوک
÷عااااا میگم بچه ها منو میهی با جیمینو کوک میریم بیرون شماهم میاین
-+ن
+وای اگ باهاش تنها بشم ت خونه چی(ت ذهنش)
÷×خب پسرا بریم
$&اوکی
وقتی بچه ها رفتن ما تنها شدیم راستش از پیش شوگا بودن اونم تنها حس عجیبی داره!
رفتم روی کاناپه و کنترل رو دستم گرفم و هی کانال هارو عوض میکردم ک یهو شوگا اومد و کنترل رو از دستم کشید
+هی چیکار میکنی
-میخام تلویزیون ببینم
+من داشتم نگا میکردم...بدش من
-نمدم
+عههه میگم بدههه
-نمدم
شوگا بلند شد و فرار کرد
+هی صبر کنننن
داشتم دنبالش میدویدم ک یهو ایستاد و من تعادلم رد از دست دادم و باهم افتادیم رو مبل قشنگ رو شوگا بودم فاصله صورتامون ۲ سانتی متر بود دیقا بهم خیره بود یهو صورتشو اروم اورد جلو و بوسه کوچیکی رو لبام زد!!
من ک متوجه لپ سرخم شدم سریع با دو رفتم ت اتاقم و پشت درم نشستم هنوز ت هنگ بودم...!
ویو شوگا
وقتی افتاد روم بهش خیره شدم و دیگه نتونستم و بوسیدمش ولی خیلی تعجب کرد وقتی لپاش سرخ شد خیلیییی سعی کردم نخندم و با دو رف ت اتاق همونجا از خنده ب فاک رفتم....
ربع ساعت گذشت ولی هنوز نیومده بود تصمیم گرفم خودم برم
-یوری درو وا کن
+نمخام
-اممم...یوری اینجا اتاق منم هس(کیوت)
+عوفففف(اروم و کیوت)
منتظر بودم درو وا کنه ک اروم سرشو از لای در بیرون اورد و بعد درو کامل وا کرد
و رفتم داخل سریع رف رو تخت پشت ب من خابید
منم رفتم رو تخت کنارش دراز کشیدم....
...............
شرط برای پارت بعد:۱۰ لایک
۱۲.۲k
۱۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.