پارت ۴
ته " ای بر پدرو مادرو خواهرو برادر و ...... فلان فلان شده ( حیا کن عفت عزیزم این تسبیح من کو صلوات بفرستم بچم هیچیش نشه 📿📿)
کوک " اینووووو بچه ها چی باحاله وایسا بینم ایننننننن پریههههههههه یا جد سادات اینجا دیگه کدوم جهنم دره ایه
ویو سومی
با بچه رفتیم بیرون ددر تا اینکه صدای جیغ و داد چند نفر به گوشمون خورد رفتیم سمتشون وایسا بینم چندنفرن ۷ تا یعنی اینا اون شوالیه هان یا خداااااااا چقدر خوشگلن میرم بخورمشون ولی سومی تو باید جلوی خودتو بگیری و مثل همیشه سرد باش یس اینه
س" اهاییییییییییییی غریبه ها اینجا چه غلطی میکنینننننننن
ویو کوک
تا صدای داد یه دختر و شنیدم هفت متر پریدم هوا یا خدااااااا این دیگه چی بود شنفتم من الان غش نه آرامش خود را حفظ کن
کوک " سلام .... ببخشید شما اینجا زندگی میکنین اینجا چه مکانی فیلم سینمایی یا دوربین مخفی که نی
سومی" دوربین مخفی هه کور بودی ندیدی که یه در بود که غیب شدددددد .( چقدر خوشگله لامصب توی دلش ) ( من " شما غلط میکنی سر پسر من داد بزنی دختره ی .....)
نامجون " ببخشید قبل هرچیزی ما آیا میتونیم از اینجا خارج شیم
جیون " ( ننه کراش زدم چه خوشتیپه ) ( من " شک داشتی ) اهم آقا خوشتیپه
نامجون " با منی ؟..
جیون " یس با خودتم اینجا گیر افتاده حداقل باید تا سال دیگه صبر کنی
جین " یعنی یه سال عشق حال بنده پایم
شوگا " فقط اینکه قراره کجا بریم ....
تهیونگ " سوال خوبی بود لطفا مارو ببرین یه خونه ای چیزی
شاینی " اوکیه میتونین برین خونه سومی اینا چون قصرشون صدتا اتاق داره
جیمین " قصر مگه دوره صفویه است ( من " جیمین جان صفویه مال ایران باید بگی چوسان ) ام چیزه ببخشید چوسان
هیون " چوسان دیگه چیه
جیمین " یکی از دوران های پادشاهی و ...... شروع به توضیح دادن میکنه بله
سومی " اوکی گایز بیاین پیش ما خوب سوهیون کالسکه کجاست
سوهیون " اگه اشتب نکنم یه کیلومتر اونور تر
سومی " اوکی بچه ها لتس گووووو
نامجون " چه عجب چه عجب یکی درست تلفظ کرد
سومی " خفه شو راه بیوفت ( من " هعییییی دختره خر چه گوهی خوردی الان خودت خفه شو )
بعد از دقایقی طولانی به کالسکه رسیدن
اعضا باهم " عااااااااا چقدر خفنهههههههه
جین " اگه میدونستم همچین جایی وجود داره بخدا از اول میومدم خخخخ الان پی دی نیم یه سال میخواد دنبال ما بگرده
سومی " زیاد دلتو خنک نکن یه سال اینجا برابر میشه با یه ساعت اونجا و یه سال اونجا برابر با ۱ روز اینجاست
کوک " مگه تو اونجا اومدی
سومی " نه اینارو مامانم بهم گفت چون یکی از شماهاست
کوک " اووووووو
سومی " عههههه چقدر حرف میزنین سوار شین بینم
کوک " اوکیییییی
......
کوک " اینووووو بچه ها چی باحاله وایسا بینم ایننننننن پریههههههههه یا جد سادات اینجا دیگه کدوم جهنم دره ایه
ویو سومی
با بچه رفتیم بیرون ددر تا اینکه صدای جیغ و داد چند نفر به گوشمون خورد رفتیم سمتشون وایسا بینم چندنفرن ۷ تا یعنی اینا اون شوالیه هان یا خداااااااا چقدر خوشگلن میرم بخورمشون ولی سومی تو باید جلوی خودتو بگیری و مثل همیشه سرد باش یس اینه
س" اهاییییییییییییی غریبه ها اینجا چه غلطی میکنینننننننن
ویو کوک
تا صدای داد یه دختر و شنیدم هفت متر پریدم هوا یا خدااااااا این دیگه چی بود شنفتم من الان غش نه آرامش خود را حفظ کن
کوک " سلام .... ببخشید شما اینجا زندگی میکنین اینجا چه مکانی فیلم سینمایی یا دوربین مخفی که نی
سومی" دوربین مخفی هه کور بودی ندیدی که یه در بود که غیب شدددددد .( چقدر خوشگله لامصب توی دلش ) ( من " شما غلط میکنی سر پسر من داد بزنی دختره ی .....)
نامجون " ببخشید قبل هرچیزی ما آیا میتونیم از اینجا خارج شیم
جیون " ( ننه کراش زدم چه خوشتیپه ) ( من " شک داشتی ) اهم آقا خوشتیپه
نامجون " با منی ؟..
جیون " یس با خودتم اینجا گیر افتاده حداقل باید تا سال دیگه صبر کنی
جین " یعنی یه سال عشق حال بنده پایم
شوگا " فقط اینکه قراره کجا بریم ....
تهیونگ " سوال خوبی بود لطفا مارو ببرین یه خونه ای چیزی
شاینی " اوکیه میتونین برین خونه سومی اینا چون قصرشون صدتا اتاق داره
جیمین " قصر مگه دوره صفویه است ( من " جیمین جان صفویه مال ایران باید بگی چوسان ) ام چیزه ببخشید چوسان
هیون " چوسان دیگه چیه
جیمین " یکی از دوران های پادشاهی و ...... شروع به توضیح دادن میکنه بله
سومی " اوکی گایز بیاین پیش ما خوب سوهیون کالسکه کجاست
سوهیون " اگه اشتب نکنم یه کیلومتر اونور تر
سومی " اوکی بچه ها لتس گووووو
نامجون " چه عجب چه عجب یکی درست تلفظ کرد
سومی " خفه شو راه بیوفت ( من " هعییییی دختره خر چه گوهی خوردی الان خودت خفه شو )
بعد از دقایقی طولانی به کالسکه رسیدن
اعضا باهم " عااااااااا چقدر خفنهههههههه
جین " اگه میدونستم همچین جایی وجود داره بخدا از اول میومدم خخخخ الان پی دی نیم یه سال میخواد دنبال ما بگرده
سومی " زیاد دلتو خنک نکن یه سال اینجا برابر میشه با یه ساعت اونجا و یه سال اونجا برابر با ۱ روز اینجاست
کوک " مگه تو اونجا اومدی
سومی " نه اینارو مامانم بهم گفت چون یکی از شماهاست
کوک " اووووووو
سومی " عههههه چقدر حرف میزنین سوار شین بینم
کوک " اوکیییییی
......
۴.۸k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.