رمان ازدواج اجباری
#ازدواج_اجباری_پارت_۲۱
همسرِ...سینا کیانی
سینا کیانی دیگه کیه؟
سعی کردم اصلا سرمو تکون ندم.
سر آرشام رو گرفتم و
به صندلیش تکیه دادم
بیخیال شدم
بعدا بهش میگم بیرون رفتم و در رو آروم بستم.
آیلین،آیلین باید پیداش کنم بیشتریش همینجاست،
توی همین عمارته
باید اینجا یه خدمتکار باشه!
رفتم داخل اتاقم و مشغول مطالعه شدم.
کمکم چشام سنگین شد و
خوابم برد.
#آرشام
با صدای زنگ گوشیم از خواب پریدم.
کی خوابم برده بود؟
گوشی رو برداشتم و جواب دادم.
_چیه
+آرشام اون دختره ک اوردی...خواب ک بودی اومده تو اتاقت و
نذاشتم ادامه بده و عصبی گفتم:
_چی؟ تینا رو میگی؟
+آره...ولی..
دیگه نذاشتم ادامه بده و گوشی رو قطع کردم.
ممکنه مدارک و
دیده باشه اون وقت چی؟
همش لو میره
بدو بدو تا طبقه بالا رفتم.
محکم درو باز کردم که صدای
بلندی ازش در اومد
#تینا
صدای در اتاق باعث شد از جام ۲ متر بپرم بالا...
.................................
این ی پارت ۳ پارت دیگ نوشتم طولانی الان میزارم دیگ ولم کنید😂
همسرِ...سینا کیانی
سینا کیانی دیگه کیه؟
سعی کردم اصلا سرمو تکون ندم.
سر آرشام رو گرفتم و
به صندلیش تکیه دادم
بیخیال شدم
بعدا بهش میگم بیرون رفتم و در رو آروم بستم.
آیلین،آیلین باید پیداش کنم بیشتریش همینجاست،
توی همین عمارته
باید اینجا یه خدمتکار باشه!
رفتم داخل اتاقم و مشغول مطالعه شدم.
کمکم چشام سنگین شد و
خوابم برد.
#آرشام
با صدای زنگ گوشیم از خواب پریدم.
کی خوابم برده بود؟
گوشی رو برداشتم و جواب دادم.
_چیه
+آرشام اون دختره ک اوردی...خواب ک بودی اومده تو اتاقت و
نذاشتم ادامه بده و عصبی گفتم:
_چی؟ تینا رو میگی؟
+آره...ولی..
دیگه نذاشتم ادامه بده و گوشی رو قطع کردم.
ممکنه مدارک و
دیده باشه اون وقت چی؟
همش لو میره
بدو بدو تا طبقه بالا رفتم.
محکم درو باز کردم که صدای
بلندی ازش در اومد
#تینا
صدای در اتاق باعث شد از جام ۲ متر بپرم بالا...
.................................
این ی پارت ۳ پارت دیگ نوشتم طولانی الان میزارم دیگ ولم کنید😂
۴.۷k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.