رمان love is still beautiful
رمان love is still beautiful
پارت سی و نه
چان:وااای لنتی عاشقتم میتسوفکر نمیکردم انقدر باحال باشی😂
میتسو:پ چی فکر کردی اصلا باحال من بودم بقیه ادامو در میارن
چان:صد البته که شما باحالی.رفتم بچمو حساب کردم بعدش رفتم سمت چان بچه مو از دستش کشیدم تو بغلم تکونش دادم میتسو:چان هر وقت اعصابت رید این عروسکه رو نازش بکن یاد من بیافت قربونم بشی حالت خوب میشه(اعتماد به شیلنگ اتش نشانی).دوباره زد زیر خنده هعی چرا مث کسخلا میخنده😐 ؟چرا من انقدر ازش خوشم میاد😐 چان:بچتو دادی من دیگه. میتسو:اره ولی بابای خوبی براش باش😐 رو بچم حساسم چان:باشه(در مرز انفجار)چان:خب مادمازل کجا تشریف میبرین میتسو:ماد چیچی این سوسول بازیا ایز نات مای استایل الانم بهت افتخار میدم منو قهوه نههه دوست ندارم چان: ها پس چی دوست داری😐 میتسو:الانم بهت افتخار میدم منو شت اون چیزی که میخوام ابهت جمله رو میاره پایین😑 چان:پس چرا قبلش گفتی قهوه؟
میتسو:همین سوسول بازیا تو فیلما دیگه😐 .هم من یه چیزی گفتم هم این پخش زمین شد اهع چان:لنتی خیلی خوبی😂 میتسو:بریم تا با قَمه نیوفتادم به جونت😑 چان:بریم بریم من که نخندیدم اصلا😐 (ویکی)چند وقته با جیمین خیلی خوب شدم اصن نمیدونم چی شد داشتم اهنگ گوش میدادم هلن مث بیشعورا از جلوم رد شد ویکی:هوی هلن😑 هلن:مرگ مغزی و هلن چته؟ ویکی:هیچی هیچی اصن برو اعصاب نداری مث که😶 .رفت سمت اتاق امیلی من میدونم این دوتا یه چیزیشون هست بیخیال گوشیم زنگ خورد برش داشتم جیمین بود ویکی:بله؟ جیمین:سلام ویکی خوابگاهی؟ ویکی:اره کاری داری؟ جیمین:من که نه ولی وی با امیلی کار داره گفتم منم بیام تو رو ببینم ویکی:باشه امیلی هم هست میتونید بیاید.قطع کردم نیم ساعت بعدش یکی درو باز کرد ویلچرمو چرخوندم سمتش خوب کی بود دیگه جیمین بود انتظار داشتید کی باشه؟جیمین: سلام فرشته کوچولو خوبی😉 ویکی:سلام فرشته کوچولو؟😶 جیمین:شبیه فرشته هایی اخه😄 امم میگم میخوای بریم بیرون؟ ویکی:با این پام😐 جیمین:خوب تا ماشین بلندت میکنم ویلچرتم میزاریم صندوق دیگه؟ ویکی:اذیت نمیشی😐 جیمین:نوچ.دستشو گذاشت زیر پام دستمو دور گردنش حلقه کردم بردم سمت ماشین چقدر نزدیکه صدای قلبمو نشنیده باشه گذاشتم تو ماشین رفت ویلچرو هم اورد
پارت سی و نه
چان:وااای لنتی عاشقتم میتسوفکر نمیکردم انقدر باحال باشی😂
میتسو:پ چی فکر کردی اصلا باحال من بودم بقیه ادامو در میارن
چان:صد البته که شما باحالی.رفتم بچمو حساب کردم بعدش رفتم سمت چان بچه مو از دستش کشیدم تو بغلم تکونش دادم میتسو:چان هر وقت اعصابت رید این عروسکه رو نازش بکن یاد من بیافت قربونم بشی حالت خوب میشه(اعتماد به شیلنگ اتش نشانی).دوباره زد زیر خنده هعی چرا مث کسخلا میخنده😐 ؟چرا من انقدر ازش خوشم میاد😐 چان:بچتو دادی من دیگه. میتسو:اره ولی بابای خوبی براش باش😐 رو بچم حساسم چان:باشه(در مرز انفجار)چان:خب مادمازل کجا تشریف میبرین میتسو:ماد چیچی این سوسول بازیا ایز نات مای استایل الانم بهت افتخار میدم منو قهوه نههه دوست ندارم چان: ها پس چی دوست داری😐 میتسو:الانم بهت افتخار میدم منو شت اون چیزی که میخوام ابهت جمله رو میاره پایین😑 چان:پس چرا قبلش گفتی قهوه؟
میتسو:همین سوسول بازیا تو فیلما دیگه😐 .هم من یه چیزی گفتم هم این پخش زمین شد اهع چان:لنتی خیلی خوبی😂 میتسو:بریم تا با قَمه نیوفتادم به جونت😑 چان:بریم بریم من که نخندیدم اصلا😐 (ویکی)چند وقته با جیمین خیلی خوب شدم اصن نمیدونم چی شد داشتم اهنگ گوش میدادم هلن مث بیشعورا از جلوم رد شد ویکی:هوی هلن😑 هلن:مرگ مغزی و هلن چته؟ ویکی:هیچی هیچی اصن برو اعصاب نداری مث که😶 .رفت سمت اتاق امیلی من میدونم این دوتا یه چیزیشون هست بیخیال گوشیم زنگ خورد برش داشتم جیمین بود ویکی:بله؟ جیمین:سلام ویکی خوابگاهی؟ ویکی:اره کاری داری؟ جیمین:من که نه ولی وی با امیلی کار داره گفتم منم بیام تو رو ببینم ویکی:باشه امیلی هم هست میتونید بیاید.قطع کردم نیم ساعت بعدش یکی درو باز کرد ویلچرمو چرخوندم سمتش خوب کی بود دیگه جیمین بود انتظار داشتید کی باشه؟جیمین: سلام فرشته کوچولو خوبی😉 ویکی:سلام فرشته کوچولو؟😶 جیمین:شبیه فرشته هایی اخه😄 امم میگم میخوای بریم بیرون؟ ویکی:با این پام😐 جیمین:خوب تا ماشین بلندت میکنم ویلچرتم میزاریم صندوق دیگه؟ ویکی:اذیت نمیشی😐 جیمین:نوچ.دستشو گذاشت زیر پام دستمو دور گردنش حلقه کردم بردم سمت ماشین چقدر نزدیکه صدای قلبمو نشنیده باشه گذاشتم تو ماشین رفت ویلچرو هم اورد
۱۴.۴k
۰۷ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.