چند پارتی ران و ریندو که قول داده بودم p1

چند پارتی ران و ریندو که قول داده بودم _ p1



شما و ران و ریندو بهترین دوست های هم بودین
یک روز که داشتید خرید میکردین کل خرید هاتون از دستتون به زمین میریزه و ران و ریندو اونا رو جمع میکنن
اینطوری با هم دوست شدین*
و آنها دوستی شما رو توی ۱۹ سالگی خراب کردن
اکنون شما ۲۱ ساله هستید و ۳ ساله که از ران و ریندو خبری ندارید
[نکته: ران و ریندو سن واقعی شون رو بهت نگفتن]

داشتی توی خیابون ساعت ۱۱ شب راه میرفتی که یهو خبر خیلی خیلی فوری ای از تلفنت به گوش میرسه:
اخبار فوری!
اخبار فوری!
دو مرد غیر قانونی از گروه بونتن که به تازگی چهره و اسماشون رو شناسایی کردیم در خیابان های توکیو پرسه می‌زنند
این دو برادر ران و ریندو هایتانی نام دارند و صورت این دو هم اینشکلی است:
(عکس ران و ریندو)
لطفا اگه الان بیرون هستید فوری به خانه هایتان بروید
و در را قفل کنید
با تشکر _ اخبار فوری

از زبان تو*
وقتی ران و ریندو رو توی اخبار فوری دیدم سریع شناختمشون
اما چرا پلیس ها دنبالشونن؟
نمیدونستم

از زبان شخص سوم (من)*
یهو صدایی آشنا در دل تاریکی کوچه به گوش رسید
(اسلاید دو شما اید و اسلاید سه هم کوچه ای که داخلش هستید)
ران:هی شاهزاده خانم...دلت برامون تنگ نشده بود؟
بر میگردی و پشت سرت رو نگاه میکنی*
ران و ریندو از توی تاریکی بیرون میان
ات: ر......ران......؟......ر.....ریندو......؟
ران و ریندو از اینکه ترسیده بودی خنده ای کردن
ران: آره ما هستیم... میدونستم بعد این همه سال یادت میاد
ریندو: هی چرا میترسی؟
ران نزدیک تر میشه*
ات: شما ها چرا پلیس دنبالتونه؟...
ران: شاید به خاطر اینکه ما توی باند خلافکار بونتن ایم [ای مرگ😂💔]
ات: برای چی رفتید توی باند خلافکار؟
ریندو: ما قبل از اینکه دوست بشیم هم توی باند دیگه ای بودیم که اسمش تنجیکو بود
ات: هی...مگه اون موقع که دوست شدیم چند سالتون بود؟...
ران و ریندو: [یادم نمیاد اون موقع که عضو تنجیکو بودن چند ساله بودن😂 توی کامنت بگید]
ات: یعنی بهم دروغ گفتید؟
ران و ریندو خنده ای بلند کردند و دوباره به ات نگاه کردن
ات: خب با من چیکار دارید؟
[خب دیگه شما نظر بدید که ات رو چیکار داشتن؟]
[پارت بعد لایک به ۲۰]