p¹⁰
p¹⁰
بعد از اینکه بستنی ها تموم شد تصمیم گرفتن دوتا عتیقه های کنارم بریم سینما. اصن خیلی حال میده افتادم وسط دوتا دختر که انرژی شون تموم نمیشه
"𝒂𝒕"
سوار ماشین شدیم. و رفتیم سینما.
از ماشین که پیاده شدیم.
ارباب گفت
+شما وایستید همینجا من برم ماشین رو پارک کنم بیام.
♡باشه
چاه یون: ارباب خیلی دوست داره هاا
♡کی من؟؟!!!
چاه یون: پ نه پ عمم
♡هییی خاک تو مخت ارباب و عمت
چاه یون: ات (جیغ)
♡باشه بابا
ارباب اومد و رفتیم داخل سالن.
+خب چه فیلمی ببینیم؟
چاه یون به من نگاه کرد منم به ارباب.
♡نمیدونم
+ترسناک ببینیم
♡نه
+عاشقانه
♡نه
+کمدی
سرمو تکون دادم.
چاه یون هم تایید کرد
ارباب رفت بلیط بیگیره( بچم چقدر آقاست اصن نمیزاره کسی کاری کنه😌🤌🏻✌🏻)
"𝓙𝓾𝓷𝓰𝓴𝓸𝓸𝓴"
بلیط هارو گرفتم، و رفتم سمت دخترا تا بریم.
نشستیم رو صندلی های ردیف وسط
لبخند مرموزی زدم چه فیلمی بشه این فیلم.
با شروع فیلم منم پاپ کرن هایی که گرفته بودم رو انداختم تو دهنم. ات یکم خم شد جلو برگشت سمتم
چون فیلمش هم ترسناک بود هم عاشقانه.
چاه یون بیخیال از همه جا داشت نگاه میکرد از یانگ سو شنیده بودم که کلا چیزای ترسناک خوشش نمیاد.
راستی این یانگ سو از کجا میدونه چاه یون اینجوریه
باید یه پرسش شفاهی بگیرم.
الان تقریبا وسط فیلمه و چاه یون خوابیده ات هم داره بزور فیلم میبینه. به ات نگاه کردم که عصبی بود از موضوع فیلم.
♡چه وضعشع آخه دختره بیکاره هی میره یکی رو میکشه بعد رسیده به این پسره خوشش اومده. نمیکشتش.
دوباره به فیلم دیدن ادامه دادم.
دختره که اسمش جولیا بود وایستاده بود وسط یه مشت آدمی که کشته بود. پسره ایی که عاشقش بود جولیا خانم اومد و گفت جولیا، جولیاهم انگار پسره دلشو زده بود بیشعور به فکر خیانت افتاده بود همچین با ناخنش زد چش و چال پسره رو دراورد صورتم درد گرفت
ات رو دیدم که داشت با دهن باز نگاه میکرد با دستم دهنشو بستم که آب دهنش و صدا دار قورت داد.
بعد از تموم شدن از جام بلند شدم اما...
________________
چطور شده؟
لایک و کامنت؟
دوستون دارم🥲💞💞💞💞
بعد از اینکه بستنی ها تموم شد تصمیم گرفتن دوتا عتیقه های کنارم بریم سینما. اصن خیلی حال میده افتادم وسط دوتا دختر که انرژی شون تموم نمیشه
"𝒂𝒕"
سوار ماشین شدیم. و رفتیم سینما.
از ماشین که پیاده شدیم.
ارباب گفت
+شما وایستید همینجا من برم ماشین رو پارک کنم بیام.
♡باشه
چاه یون: ارباب خیلی دوست داره هاا
♡کی من؟؟!!!
چاه یون: پ نه پ عمم
♡هییی خاک تو مخت ارباب و عمت
چاه یون: ات (جیغ)
♡باشه بابا
ارباب اومد و رفتیم داخل سالن.
+خب چه فیلمی ببینیم؟
چاه یون به من نگاه کرد منم به ارباب.
♡نمیدونم
+ترسناک ببینیم
♡نه
+عاشقانه
♡نه
+کمدی
سرمو تکون دادم.
چاه یون هم تایید کرد
ارباب رفت بلیط بیگیره( بچم چقدر آقاست اصن نمیزاره کسی کاری کنه😌🤌🏻✌🏻)
"𝓙𝓾𝓷𝓰𝓴𝓸𝓸𝓴"
بلیط هارو گرفتم، و رفتم سمت دخترا تا بریم.
نشستیم رو صندلی های ردیف وسط
لبخند مرموزی زدم چه فیلمی بشه این فیلم.
با شروع فیلم منم پاپ کرن هایی که گرفته بودم رو انداختم تو دهنم. ات یکم خم شد جلو برگشت سمتم
چون فیلمش هم ترسناک بود هم عاشقانه.
چاه یون بیخیال از همه جا داشت نگاه میکرد از یانگ سو شنیده بودم که کلا چیزای ترسناک خوشش نمیاد.
راستی این یانگ سو از کجا میدونه چاه یون اینجوریه
باید یه پرسش شفاهی بگیرم.
الان تقریبا وسط فیلمه و چاه یون خوابیده ات هم داره بزور فیلم میبینه. به ات نگاه کردم که عصبی بود از موضوع فیلم.
♡چه وضعشع آخه دختره بیکاره هی میره یکی رو میکشه بعد رسیده به این پسره خوشش اومده. نمیکشتش.
دوباره به فیلم دیدن ادامه دادم.
دختره که اسمش جولیا بود وایستاده بود وسط یه مشت آدمی که کشته بود. پسره ایی که عاشقش بود جولیا خانم اومد و گفت جولیا، جولیاهم انگار پسره دلشو زده بود بیشعور به فکر خیانت افتاده بود همچین با ناخنش زد چش و چال پسره رو دراورد صورتم درد گرفت
ات رو دیدم که داشت با دهن باز نگاه میکرد با دستم دهنشو بستم که آب دهنش و صدا دار قورت داد.
بعد از تموم شدن از جام بلند شدم اما...
________________
چطور شده؟
لایک و کامنت؟
دوستون دارم🥲💞💞💞💞
۱۵.۴k
۰۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.