عاشقم باش پارت ¹³
ته ویو
از اتاق رفتم بیرون رفتم اتاق کارم شروع کردم کارای کمانی رو انجام دادن هر لحظه ات جلوم بود پوف چرا من اینجوری شدم سریع کارارو تموم کردم رفتم پایین دیدم ساعت نه و نیم شبه ات هنوز خوابه رفتم پشته سرش رو تخت خوابیدم رومو برگردونم دیدم ات بغلم کرده ولی خواب بود برگشتم موهاشو زدم کنار نگاه کردم به صورتش خیلی خوشگل بود با موهاش بازی میکردم ارم لباشو بوسیدم تو با من چیکار کردی ات کم کم چشمام گرم شد خوابم برد
ات ویو
صبح پاشدم دیدم ساعت نه صبحه چقد خوابیدم تهیونگ داشت اماده میشد بره شرکت
ات:تهیونگا کی بر میگردی
ته:به تو هیچ ربطی نداره
ات:تهیو.....
یهو پرید تو حرفم
ته:دیگه اسممو نگو راستی چرا باید فکر دوست دارم ات من و تو بزودی قراره طلاق بگیریم
یهو اشکی از گونه ام چکید
سریع پاکش کردم
ات:اره تو درست میگی
بلند شدم در رو باز کردم رفتم پایین و سریع رفتم تو حیاط پشتی نشسته بودم رو صندلی و همش گریه میکردم
ته:چه مرگته
بلند شدم برگشتم تو روش واسادام
ات:به تو هیچ ربطی نداره ما که زن و شوهر نیستیم!
سریع از کنارش رد شدم و رفتم
ته:ات
اصلا اهمیت ندادم و رفتم سریع رفتم تو خونه
اجوما:ات بیا بشین اینجا
ات:بله اجوما
اجوما:ات و تهیونگ باید جدا شید
ات:اجوما از اولش من و تهیونگی نبود ما فقط اسم زن و شوهر رو داشتیم یعنی شاید اونو دوست داشته باشم ولی اون ازم متنفره ودوست دخترای خودشو من مشکلی ندارم طلاق که گرفتم من از اینجا میرم حالا هم با اجازتون من میرم
ته ویو
همه ی حرفای ات رو شنیدم انگار کارد کردن تو دلم و در اوردن
ات ویو
رفتم داخل اتاق دیدم ینفر تو اتاقه
ات:یا تو کی هستی
مرده اومد سمتم که یه جیغ بلند جوری که همه بشنون کشیدم یهو یه دستمال گذاشتن رو دهنم و کاملا سیاهی دیدم
ته ویو
صدای جیغ ات رو شنیدم با سرعت رفتم بالا دیدم ات تو اتاق نیست همه چیز شکسته
حتی شیشه ی پنجره جین اومد تو اتاق
جین:اینحا چخبره ات کجاس(بلند)
دیدم یه نامه رو تخته سریع بازش کردم
ته:جین بیا اینو ببین
نامه: به به اقای کیم تهیونگ و جین نمیشه به تو گفت کیم جدیدا خیلی پرو شدین دارین شرکتتون و خوب مدیریت میکنید اما پوله مارو نمیدید اها اسم این خانم کوچولو اته درسته بله ما ایشون رو میدزدیم و شکنجه میدیم تا وقتی پیدامون کنید اگه نیومدید ات ماله خودم میشه اون نیاز به یه مرده با احساس داره نه شما (نامجون)
ته:میکشمش(داد)
جین رفتم ادامامون رو خبر کردو راه افتادیم کله شهر رو گشتن
از اتاق رفتم بیرون رفتم اتاق کارم شروع کردم کارای کمانی رو انجام دادن هر لحظه ات جلوم بود پوف چرا من اینجوری شدم سریع کارارو تموم کردم رفتم پایین دیدم ساعت نه و نیم شبه ات هنوز خوابه رفتم پشته سرش رو تخت خوابیدم رومو برگردونم دیدم ات بغلم کرده ولی خواب بود برگشتم موهاشو زدم کنار نگاه کردم به صورتش خیلی خوشگل بود با موهاش بازی میکردم ارم لباشو بوسیدم تو با من چیکار کردی ات کم کم چشمام گرم شد خوابم برد
ات ویو
صبح پاشدم دیدم ساعت نه صبحه چقد خوابیدم تهیونگ داشت اماده میشد بره شرکت
ات:تهیونگا کی بر میگردی
ته:به تو هیچ ربطی نداره
ات:تهیو.....
یهو پرید تو حرفم
ته:دیگه اسممو نگو راستی چرا باید فکر دوست دارم ات من و تو بزودی قراره طلاق بگیریم
یهو اشکی از گونه ام چکید
سریع پاکش کردم
ات:اره تو درست میگی
بلند شدم در رو باز کردم رفتم پایین و سریع رفتم تو حیاط پشتی نشسته بودم رو صندلی و همش گریه میکردم
ته:چه مرگته
بلند شدم برگشتم تو روش واسادام
ات:به تو هیچ ربطی نداره ما که زن و شوهر نیستیم!
سریع از کنارش رد شدم و رفتم
ته:ات
اصلا اهمیت ندادم و رفتم سریع رفتم تو خونه
اجوما:ات بیا بشین اینجا
ات:بله اجوما
اجوما:ات و تهیونگ باید جدا شید
ات:اجوما از اولش من و تهیونگی نبود ما فقط اسم زن و شوهر رو داشتیم یعنی شاید اونو دوست داشته باشم ولی اون ازم متنفره ودوست دخترای خودشو من مشکلی ندارم طلاق که گرفتم من از اینجا میرم حالا هم با اجازتون من میرم
ته ویو
همه ی حرفای ات رو شنیدم انگار کارد کردن تو دلم و در اوردن
ات ویو
رفتم داخل اتاق دیدم ینفر تو اتاقه
ات:یا تو کی هستی
مرده اومد سمتم که یه جیغ بلند جوری که همه بشنون کشیدم یهو یه دستمال گذاشتن رو دهنم و کاملا سیاهی دیدم
ته ویو
صدای جیغ ات رو شنیدم با سرعت رفتم بالا دیدم ات تو اتاق نیست همه چیز شکسته
حتی شیشه ی پنجره جین اومد تو اتاق
جین:اینحا چخبره ات کجاس(بلند)
دیدم یه نامه رو تخته سریع بازش کردم
ته:جین بیا اینو ببین
نامه: به به اقای کیم تهیونگ و جین نمیشه به تو گفت کیم جدیدا خیلی پرو شدین دارین شرکتتون و خوب مدیریت میکنید اما پوله مارو نمیدید اها اسم این خانم کوچولو اته درسته بله ما ایشون رو میدزدیم و شکنجه میدیم تا وقتی پیدامون کنید اگه نیومدید ات ماله خودم میشه اون نیاز به یه مرده با احساس داره نه شما (نامجون)
ته:میکشمش(داد)
جین رفتم ادامامون رو خبر کردو راه افتادیم کله شهر رو گشتن
۳۳.۷k
۰۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.