"سناریو" وقتی میرید شهربازی و...

وقتی فرندید و میرید شهربازی

نامجون: با اسرارت سوار ماشین برقی میشه ولی چون بلد نیست همش دور خودش میچرخه و به این و اون میخوره (آخر سرم ماشینو ترکیده تحویل میده)

جین: سوار چرخو فلک میشید و هروقت واگنتون میرسه به بالا همش میگه: واهاییی خداا منو ببین این بالا مثل ماه میدرخشم اصلا من جام این بالا ست میدونی
l/ت: (눈_눈)

شوگا: سوار ترن هوایی میشید و تمام مدت و داشت داد میزد و نفرینت میکرد وقتیم پیاده شد مثل اینکه یه گربه رو برق گرفته باشه

جی هوپ: کل مسیرو کشون کشون بردیش تا سوار صفینه فضایی بشین از شدت ترس فقط جیغ میکشید

جیمین: قبل از اینکه وارد بشید ازت قول گرفته سمت وسایل پر هیجان نبریش ولی خب کیه به حرف جیمین گوش بکنه

تهیونگ: دیگه هیچ وسیله ای نمود ک سوار نشده باشی: بمولا دیگه حسابم خالی شد
ا/ت: (0_0) تا صد سال دیگم هنو پول تو اون کارتت هست نترس

جونگ کوک:(اینجا دیگه ماجرا فرق میکنه)
فقط سوار وسایل پر هیجان میشید و کلی خوش میگذرونید و به حساب تو میره برای خودش شیر موز میخره


موضوع بگید براتون سناریو بزارم 🙃
تکی هم میزارم