فیک ته ته فصل ① پارت ⁴ ♡ نفرت تا عشق♡
ته ته: دستشو حلقه کرد دور گردنم منم بوسیدمش که یهو....
.........................................................
والیر: چیکار میکنی مرتیکه
ته ته: لبم رو ازش جدا کردم هیچی نمیفهمیدم ولی یه مرده که پیش دختره نشسته بود عصبی بود وای شت من دختررو بوسیدم معلوم بود دوست پسرشه
گفتم: اهم که چی الان عصبانی هستی بیا بابا دخترهم واسه خودت
والیر: مرده در رفت عهه وا مرتیکه لیزلی رو تا میخواسته بوسیده الان داره در میره افتادم دنبالش انقدر تند در رفت که نتونستم بگیرمش برگشتم پیش لیزلی تو بار
لیزلی: کجا رفتی عشقمو کجا بردی
والیر: چی عشقت!
لیزلی: اهوم مگه چیه؟
والیر: میشناختیش؟
لیزلی: نه ولی چرا بردیش
والیر: (با داد) دوست پسرتتتت بوددددد
لیزلی: از جاش یه تکونی خورد به خودش اومد
گفت: دوست پسر چی چی میگی من حتا نمیشناختمش!
والیر: بسه دیگه نمیخوام اینجا حرف بزنیم بلند شو بریم خونه
پول ویسکی رو داد بعد...
لیزلی: دستمو کشید
لیزلی: اخخخخ
والیر: هی میکشوندمش نمیدونم چرا.....
......... تا پارت... های... بعد..
۱۰لایک💜
۵کامنت🐾
۲فالو🦋
.........................................................
والیر: چیکار میکنی مرتیکه
ته ته: لبم رو ازش جدا کردم هیچی نمیفهمیدم ولی یه مرده که پیش دختره نشسته بود عصبی بود وای شت من دختررو بوسیدم معلوم بود دوست پسرشه
گفتم: اهم که چی الان عصبانی هستی بیا بابا دخترهم واسه خودت
والیر: مرده در رفت عهه وا مرتیکه لیزلی رو تا میخواسته بوسیده الان داره در میره افتادم دنبالش انقدر تند در رفت که نتونستم بگیرمش برگشتم پیش لیزلی تو بار
لیزلی: کجا رفتی عشقمو کجا بردی
والیر: چی عشقت!
لیزلی: اهوم مگه چیه؟
والیر: میشناختیش؟
لیزلی: نه ولی چرا بردیش
والیر: (با داد) دوست پسرتتتت بوددددد
لیزلی: از جاش یه تکونی خورد به خودش اومد
گفت: دوست پسر چی چی میگی من حتا نمیشناختمش!
والیر: بسه دیگه نمیخوام اینجا حرف بزنیم بلند شو بریم خونه
پول ویسکی رو داد بعد...
لیزلی: دستمو کشید
لیزلی: اخخخخ
والیر: هی میکشوندمش نمیدونم چرا.....
......... تا پارت... های... بعد..
۱۰لایک💜
۵کامنت🐾
۲فالو🦋
۳۳.۶k
۱۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.