♛عشقـ اجباریـ♛ پارتـ¹⁷
هومـ.....XD
#جیمین
اومد سمت رزی و رفت درِ گوش رزی گفت:(( اگه با من ازدواج نکنی خواهرات رو جلویِ چشمات میکشمـ!
⧈دوستان رزی واسه ی خواهراش هر کاری میکنه⧈
#رزی
اول ترسید چون میدونست جیمین کاری رو بگه انجام میده و بعد گفت:(( از من چی میخوای؟!
#جیمین
گفت:(( میخوام با من ازدواج کنی!!!!
#رزی
گفت:(( چقدر وقتِ فکر کردن دارم؟!
#جیمین
گفت:(( ۵ روز ولی بعد از ۵ روز باید با من ازدواج کنی!
از جواب نه متنفرم!
قبوله؟!
#رزی
گفت:(( ق قبوله!
جیمین از اتاق رفت بیرون و.....
رزی هم تا میتونست.....
گریه کرد......
⧈اللهی بمیرم برات😭⧈
رزی در رو قفل کرده دخترا هم نگرانِش بودن که....
#جنی
گفت:(( بنظرتون آبجی رزی با ما قهره؟!
#لیسا
گفت:(( من دلم براش تنگ شده!!!!
#جیسو
گفت:(( قهر نیست!!!
#جنی
گفت:(( ببین جیسو من حس ششم اَم خیلی قوی عه مطمئنم تو یه چیزایی میدونی پس حرف بزن تا ما بتونیم به آبجی رزی کمک کنیم....
#جیسو
گفت:(( باشه!
شوگا اومده بود اینجا!!!!
با رزی دعواش شد.....
بقیه ش رو دیگه نمیدونمـ.....
#جنی
گفت:(( شوگا اینجا چه غلطی میکرد؟!
#جیسو
گفت:(( من براش در رو باز کردمـ.....
#جنی
تا اینو شنید سریع رفت تو اتاقش و یه لباس پوشید و سریع از خونه رفت بیرون و رفت خونه پسرا!!!!!
رسید.....
زنگ زد.....
#تهیونگ
رفت در رو باز کنه و دید جنی عه و گفت:(( چیه؟!
#جنی
گفت:(( اون انگشت لعنتیت رو بزن رو دکمه کار دارم!!!
#تهیونگ
گفت:(( واقعا که ادب از که آموختی!😕
#جنی
گفت:(( از کسایی مثل جنابعالی!!!!
در رو بزن (با داد)
تهیونگ در رو زد.....
و جنی اومد تو.....
#تهیونگ
گفت:(( چیکار داری خانم خشگله؟!
#جنی
گفت:(( هر وقت گفتم خاک انداز بپر وسط خاک بنداز!
شوگا کو؟!
#جین
گفت:(( این همه وقت کجا تشریف داشتین؟!
#جنی
گفت:(( هر وقت گفتم جسد بپر وسط!!!!
پسره ی اسکل روانی احمق تو هنوز دَهَنِت بو شیر میده پس زر نزن....
#جین
گفت:(( هویییی توپ ت پُره!!!!!
با شوگا چیکار داری؟!
اصلا جنابعالی چیکارشی؟!
#جنی
گفت:(( کارِش دارم نکنه باید به تو یِ هرزه هم جواب پس بِدَم؟!
متاسفانه از شانس گَند و بخت سیاه اَم داداشمه!!!
میخوام ببینم با رزی چیکار کرده!!!!!
پسره ی بی حیاااا آشغال عوضی حال بِهَم زن!!!
که.....
شوگا آمد......
#شوگا
گفت:(( .....
میدونم کمه!
ولی شارژ گوشیم ۸ درصد عه!!!!
پارتـ بعد معلومـ نیستـ کِی بزارمـ......
#جیمین
اومد سمت رزی و رفت درِ گوش رزی گفت:(( اگه با من ازدواج نکنی خواهرات رو جلویِ چشمات میکشمـ!
⧈دوستان رزی واسه ی خواهراش هر کاری میکنه⧈
#رزی
اول ترسید چون میدونست جیمین کاری رو بگه انجام میده و بعد گفت:(( از من چی میخوای؟!
#جیمین
گفت:(( میخوام با من ازدواج کنی!!!!
#رزی
گفت:(( چقدر وقتِ فکر کردن دارم؟!
#جیمین
گفت:(( ۵ روز ولی بعد از ۵ روز باید با من ازدواج کنی!
از جواب نه متنفرم!
قبوله؟!
#رزی
گفت:(( ق قبوله!
جیمین از اتاق رفت بیرون و.....
رزی هم تا میتونست.....
گریه کرد......
⧈اللهی بمیرم برات😭⧈
رزی در رو قفل کرده دخترا هم نگرانِش بودن که....
#جنی
گفت:(( بنظرتون آبجی رزی با ما قهره؟!
#لیسا
گفت:(( من دلم براش تنگ شده!!!!
#جیسو
گفت:(( قهر نیست!!!
#جنی
گفت:(( ببین جیسو من حس ششم اَم خیلی قوی عه مطمئنم تو یه چیزایی میدونی پس حرف بزن تا ما بتونیم به آبجی رزی کمک کنیم....
#جیسو
گفت:(( باشه!
شوگا اومده بود اینجا!!!!
با رزی دعواش شد.....
بقیه ش رو دیگه نمیدونمـ.....
#جنی
گفت:(( شوگا اینجا چه غلطی میکرد؟!
#جیسو
گفت:(( من براش در رو باز کردمـ.....
#جنی
تا اینو شنید سریع رفت تو اتاقش و یه لباس پوشید و سریع از خونه رفت بیرون و رفت خونه پسرا!!!!!
رسید.....
زنگ زد.....
#تهیونگ
رفت در رو باز کنه و دید جنی عه و گفت:(( چیه؟!
#جنی
گفت:(( اون انگشت لعنتیت رو بزن رو دکمه کار دارم!!!
#تهیونگ
گفت:(( واقعا که ادب از که آموختی!😕
#جنی
گفت:(( از کسایی مثل جنابعالی!!!!
در رو بزن (با داد)
تهیونگ در رو زد.....
و جنی اومد تو.....
#تهیونگ
گفت:(( چیکار داری خانم خشگله؟!
#جنی
گفت:(( هر وقت گفتم خاک انداز بپر وسط خاک بنداز!
شوگا کو؟!
#جین
گفت:(( این همه وقت کجا تشریف داشتین؟!
#جنی
گفت:(( هر وقت گفتم جسد بپر وسط!!!!
پسره ی اسکل روانی احمق تو هنوز دَهَنِت بو شیر میده پس زر نزن....
#جین
گفت:(( هویییی توپ ت پُره!!!!!
با شوگا چیکار داری؟!
اصلا جنابعالی چیکارشی؟!
#جنی
گفت:(( کارِش دارم نکنه باید به تو یِ هرزه هم جواب پس بِدَم؟!
متاسفانه از شانس گَند و بخت سیاه اَم داداشمه!!!
میخوام ببینم با رزی چیکار کرده!!!!!
پسره ی بی حیاااا آشغال عوضی حال بِهَم زن!!!
که.....
شوگا آمد......
#شوگا
گفت:(( .....
میدونم کمه!
ولی شارژ گوشیم ۸ درصد عه!!!!
پارتـ بعد معلومـ نیستـ کِی بزارمـ......
۲۷.۱k
۰۷ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.