سرنوشت اجتناب ناپذیر P14
تمام مدت سعی در حفظ روحیه خرابمون داشتیم و
موفق هم بودیم ، کلی بهمون خوش گذشته بود
اما رفتار یوکی نگرانم میکرد ..... بعد از ناهار خیلی
رفتارش تغییر کرده بود و احساس میکردم جوری بهم
نگاه میکنه انگار هر ثانیه ممکنه منو از دست بده ...
یا ..... خودش ..... از دست ...... بره؟؟؟!!!
میترسیدم فکر های احمقانه به سرش بزنه و بخواد منو
از داشتنش محروم کنه و یا خودکش...... اصال
نمیخواستم بهش فکر کنم
31
در طول فیلم اصال حواسم به اطراف نبود چون
درگیری های ذهنیم این اجازه رو نمیداد و باعث میشد
نتونم از فیلم و بودن در کنار یوکی لذت ببرم
مینگهائو_ چته؟ فکر نکن متوجه حال و روزت نشدما
.... چرا مثل کسایی که برای بار آخر به عزیزشون
نگاه میکنن به یوکی نگاه میکردی؟
لوکاس_ دست خودم نیست .... نمیتونم نگران نباشم
احساس میکنم یوکی نرمال رفتار نمیکنه
مینگهائو_ حاال میریم آبجو میگیریم باهم تو پارک
مینوشیم ..... شاید یکم جو بینمون عوض شد
موفق هم بودیم ، کلی بهمون خوش گذشته بود
اما رفتار یوکی نگرانم میکرد ..... بعد از ناهار خیلی
رفتارش تغییر کرده بود و احساس میکردم جوری بهم
نگاه میکنه انگار هر ثانیه ممکنه منو از دست بده ...
یا ..... خودش ..... از دست ...... بره؟؟؟!!!
میترسیدم فکر های احمقانه به سرش بزنه و بخواد منو
از داشتنش محروم کنه و یا خودکش...... اصال
نمیخواستم بهش فکر کنم
31
در طول فیلم اصال حواسم به اطراف نبود چون
درگیری های ذهنیم این اجازه رو نمیداد و باعث میشد
نتونم از فیلم و بودن در کنار یوکی لذت ببرم
مینگهائو_ چته؟ فکر نکن متوجه حال و روزت نشدما
.... چرا مثل کسایی که برای بار آخر به عزیزشون
نگاه میکنن به یوکی نگاه میکردی؟
لوکاس_ دست خودم نیست .... نمیتونم نگران نباشم
احساس میکنم یوکی نرمال رفتار نمیکنه
مینگهائو_ حاال میریم آبجو میگیریم باهم تو پارک
مینوشیم ..... شاید یکم جو بینمون عوض شد
۴۵۴
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.