پارت ۶
پارت ۶
______________________________________________
ا/ت رفت داخل ساختمون بونتن(لباسی که پوشیده بود اسلاید بالا)
ا/ت:میخواست وارد ساختمون بشه که ران رو دید
ا/ت:سلام اقای هایتانی
ران:سلام ا/ت...راحت باش بگو ران
ا/ت:باش
ران:داشتی میرفتی پیش مایکی
ا/ت:اره داشتم میرفتم داخل
ران:پس دنبال من بیا
ا/ت:باش
ا/ت با ران داشت میرفت داخل که داخل راه کوکو و سانزو و ران و ریندو رو دیدن
ا/ت:سلام اقای هاروچیو سلام اقای هایتانی
ریندو:راحت باش بگو ریندو
سانزو:راست میگه راحت باش به منم بگو سانزو
ا/ت:باش
کوکو:سلام من..
ا/ت نزاشت حرفشو کامل بزنه و گفت:سلام میشناسم هاجیمه کوکونوی
کوکو:از کجا میشناسی
ا/ت:تصف عمرمو داشتم راجب بونتن تحقیق میکردم
ران:خب بسه ا/ت دنبالم بیا بریم پیش مایکی
(داخل دفتر مایکی)
____________________________________________
ادامه دارد.....
______________________________________________
ا/ت رفت داخل ساختمون بونتن(لباسی که پوشیده بود اسلاید بالا)
ا/ت:میخواست وارد ساختمون بشه که ران رو دید
ا/ت:سلام اقای هایتانی
ران:سلام ا/ت...راحت باش بگو ران
ا/ت:باش
ران:داشتی میرفتی پیش مایکی
ا/ت:اره داشتم میرفتم داخل
ران:پس دنبال من بیا
ا/ت:باش
ا/ت با ران داشت میرفت داخل که داخل راه کوکو و سانزو و ران و ریندو رو دیدن
ا/ت:سلام اقای هاروچیو سلام اقای هایتانی
ریندو:راحت باش بگو ریندو
سانزو:راست میگه راحت باش به منم بگو سانزو
ا/ت:باش
کوکو:سلام من..
ا/ت نزاشت حرفشو کامل بزنه و گفت:سلام میشناسم هاجیمه کوکونوی
کوکو:از کجا میشناسی
ا/ت:تصف عمرمو داشتم راجب بونتن تحقیق میکردم
ران:خب بسه ا/ت دنبالم بیا بریم پیش مایکی
(داخل دفتر مایکی)
____________________________________________
ادامه دارد.....
۱۱.۳k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.