Brown sugar : شکر قهوه ای
Brown sugar : شکر قهوه ای
Part۵۹
همنجوری ک میخندیدم میکائل نزدیکم شد و الکس منو از پشت گرفت و میکائل از تو جیبش یک امپول دراورد و زد تو گردنم
میکائل: شیرین اروم باش اروم باش
اینو گفت و دیگه چیزی نفهمیدم
(سعید)
ملیحه بخاطر سردی هوا تو بغلم جمع شده بود ک یکدفعه در واشد دیدم شیرین انداختن وسط اتاق وحشت زده رفتم طرف شیرین
سعید: شیرین شیرین پاشووووو شیرین
مرد: اون بیهوش شده تا دوساعت دیگ هم بیهوش نمیاد
(۲ساعت بعد)
دوساعت گذشته بود ک شیرین بیهوش امد و بلند شد و امد طرفمون
(شیرین)
بیهوش امدم و رفتم طرف سعید و ملیحه
سعید: خبی شیرین
شیرین: خوبم شما خوبین؟ اذیتتون ک نکردن؟
ملیحه: نه فقط تشنمه
شیرین: اب بهتون ندادن؟
سعید: نه
شیرین: میکائل کجاست؟
سعید: نمدونم ترو انداختن و رفتن
شیرین: اگه بلایی سر میکائل بیارن چی؟
سعید: میکائل خودش میتونه از خودش دفاع کنه تو نگران خودت باش
شیرین: سعید؟
سعید: بله؟
شیرین: تو میدونستی میکائل زن داره؟ و هنوزم مافیا؟
سعید با تعجب به شیرن نگاه میکردم اون حتی روحشم خبر نداشت ک میکائل مخفیانه این کارو هارو میکرده
سعید:نه بخدا مگه بوده؟
شیرین: الکس داشت میگفت ک زن داره اونم ۳ ساله و همین چند وقت پیش یک معامله کرده الکس هم دنبال اون پول معامله
سعید:نه بابا دروغ میگه اصلا میکائل از اتاقش بیرون نیومده
شیرین: ولی شاید میرفته
ملیحه:ببخشید دخالت میکنم ولی تو فیلم ها دیدم مافیا ها همه کار میکنن شایدم پوشش میکائل و قایم شدنش تیمارستان بوده
شیرین:یعنی هممون دور زده؟
سعید:تو رو دوست داره شاید تو نه ولی منو قشنگ دور زده
Part۵۹
همنجوری ک میخندیدم میکائل نزدیکم شد و الکس منو از پشت گرفت و میکائل از تو جیبش یک امپول دراورد و زد تو گردنم
میکائل: شیرین اروم باش اروم باش
اینو گفت و دیگه چیزی نفهمیدم
(سعید)
ملیحه بخاطر سردی هوا تو بغلم جمع شده بود ک یکدفعه در واشد دیدم شیرین انداختن وسط اتاق وحشت زده رفتم طرف شیرین
سعید: شیرین شیرین پاشووووو شیرین
مرد: اون بیهوش شده تا دوساعت دیگ هم بیهوش نمیاد
(۲ساعت بعد)
دوساعت گذشته بود ک شیرین بیهوش امد و بلند شد و امد طرفمون
(شیرین)
بیهوش امدم و رفتم طرف سعید و ملیحه
سعید: خبی شیرین
شیرین: خوبم شما خوبین؟ اذیتتون ک نکردن؟
ملیحه: نه فقط تشنمه
شیرین: اب بهتون ندادن؟
سعید: نه
شیرین: میکائل کجاست؟
سعید: نمدونم ترو انداختن و رفتن
شیرین: اگه بلایی سر میکائل بیارن چی؟
سعید: میکائل خودش میتونه از خودش دفاع کنه تو نگران خودت باش
شیرین: سعید؟
سعید: بله؟
شیرین: تو میدونستی میکائل زن داره؟ و هنوزم مافیا؟
سعید با تعجب به شیرن نگاه میکردم اون حتی روحشم خبر نداشت ک میکائل مخفیانه این کارو هارو میکرده
سعید:نه بخدا مگه بوده؟
شیرین: الکس داشت میگفت ک زن داره اونم ۳ ساله و همین چند وقت پیش یک معامله کرده الکس هم دنبال اون پول معامله
سعید:نه بابا دروغ میگه اصلا میکائل از اتاقش بیرون نیومده
شیرین: ولی شاید میرفته
ملیحه:ببخشید دخالت میکنم ولی تو فیلم ها دیدم مافیا ها همه کار میکنن شایدم پوشش میکائل و قایم شدنش تیمارستان بوده
شیرین:یعنی هممون دور زده؟
سعید:تو رو دوست داره شاید تو نه ولی منو قشنگ دور زده
۹.۱k
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.