پارت۱۱
ویو جیا
روی تاب نشسته بودم که یهو تاب شروع به حرکت کرد سرم و به سمت عقب برگردوندم که دیدم جونگکوک داره تاب و تکون میده
+چی کار میکنی
_دارم کاری میکنم مُخت و بزنم
+موفق باشی
_(خنده)
+چرا میخندی(خنده)
_چون خیلی کیوتی(لبخند)
به از حرفش تاب و ول کرد و کنار درخت نشست از تاب پایین اومدم و کنارش نشستم
_میدونی خیلی دلم میخواد بهم جواب مثبت بدی
+چرا
_چون میتونم هر چقدر که بخوام ببو..سمت
+و اگه جواب منفی بدم
_ سعی میکنم که جواب منفی نگیرم
+باشه
بهم زول زده بود و داشت بهم نزدیک میشد منم عقب میرفتم که به درخت خوردم روم خم شده بود و حرف میزد
_خیلی دلم میخواد دوباره لب..ات و مزه کنم ب.ی.ب.
خیلی بهم نزدیک شد و گفت
_اجازه هست
+اوهوم
بعد از حرفم لب..اش و محکم به لب..ام چسبوند و مک میزد منم همراهیش میکردم که بعد از ۵مین ولم کرد منم بغلش کردم که سرم و بوسید و
_خیلی دوست دارم
+منم....
_تو چی
+دوست دارم
_واقعا(ذوق)
+آره (لبخند)
دوباره شروع به بوس..یدنم کرد ولی این بار خیلی وحشی مک میزد منم همراهی میکردم که از هم دیگه جدا شدیم که بلندم کرد و به سمت خونه برد
+بزارم زمین
_نوچ
به سمت اتاق رفت وارد اتاق شدیم که در و بست و منو روی تخت گذاشت و خودشم کنارم دراز کشید و از پشت بغلم کرد سرش و روی توی گردنم فرو کرده بود و بو میکشید گاهی وقتا هم بوس میکرد و گاز میگرفت که بعد از چند دقیقه هر دومون به خواب رفتیم
ویو جونگکوک
صبح از خواب بیدار شدم جیا کنارم خوابیده بود آروم سرش و بوس..یدم و از روی تخت بلند شدم به سمت آشپز خونه رفتم صدای باز شدن در خونه اومد رفتم که ببینم کیه و با کسی که دیدم خشکم زد اون......
ادامه دارد
روی تاب نشسته بودم که یهو تاب شروع به حرکت کرد سرم و به سمت عقب برگردوندم که دیدم جونگکوک داره تاب و تکون میده
+چی کار میکنی
_دارم کاری میکنم مُخت و بزنم
+موفق باشی
_(خنده)
+چرا میخندی(خنده)
_چون خیلی کیوتی(لبخند)
به از حرفش تاب و ول کرد و کنار درخت نشست از تاب پایین اومدم و کنارش نشستم
_میدونی خیلی دلم میخواد بهم جواب مثبت بدی
+چرا
_چون میتونم هر چقدر که بخوام ببو..سمت
+و اگه جواب منفی بدم
_ سعی میکنم که جواب منفی نگیرم
+باشه
بهم زول زده بود و داشت بهم نزدیک میشد منم عقب میرفتم که به درخت خوردم روم خم شده بود و حرف میزد
_خیلی دلم میخواد دوباره لب..ات و مزه کنم ب.ی.ب.
خیلی بهم نزدیک شد و گفت
_اجازه هست
+اوهوم
بعد از حرفم لب..اش و محکم به لب..ام چسبوند و مک میزد منم همراهیش میکردم که بعد از ۵مین ولم کرد منم بغلش کردم که سرم و بوسید و
_خیلی دوست دارم
+منم....
_تو چی
+دوست دارم
_واقعا(ذوق)
+آره (لبخند)
دوباره شروع به بوس..یدنم کرد ولی این بار خیلی وحشی مک میزد منم همراهی میکردم که از هم دیگه جدا شدیم که بلندم کرد و به سمت خونه برد
+بزارم زمین
_نوچ
به سمت اتاق رفت وارد اتاق شدیم که در و بست و منو روی تخت گذاشت و خودشم کنارم دراز کشید و از پشت بغلم کرد سرش و روی توی گردنم فرو کرده بود و بو میکشید گاهی وقتا هم بوس میکرد و گاز میگرفت که بعد از چند دقیقه هر دومون به خواب رفتیم
ویو جونگکوک
صبح از خواب بیدار شدم جیا کنارم خوابیده بود آروم سرش و بوس..یدم و از روی تخت بلند شدم به سمت آشپز خونه رفتم صدای باز شدن در خونه اومد رفتم که ببینم کیه و با کسی که دیدم خشکم زد اون......
ادامه دارد
۳.۱k
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.