شات ۱
سلام من یوری هستم فقط ۱۶ سال سن دارم قراره فردا برم مدرسه برای همین مجبورم امشب زود بخوابم البته مجبور بودم تا اینکه مامان بابا تصمیم گرفتن از همین امشب تا چند روز برن سفر منم تصمیم گرفتم فردا یه پارتی بگیرم و کل همکلاسیام رو دعوت کنم امشب رو تا دیر وقت بیدار بودم و فقط داشتم سریال میدیدم اصلا نمیدونم کی خوابم برد صبح که پاشدم دیدم ساعت ۱۰ و من قرار بود ساعت ۶ برم مدرسه مطمئنم اگه معاون به مامانم زنگ زده باشه کلم کندست به گوشی نگاه کردم دیدم ۶۷ کال از دست رفته دارم اونم از مامانم سریع به مامانم زنگ زدم و بهش گفتم امروز اصلا حالم خوب نیست مامانم رو حالم خیلی حساسه پس سریع قبول کرد و گفت باید تو خونه بمونم مراقب خودم باشم امروز به تک تک بچه ها زنگ زدم که امشب بیان پارتی اما فقط جونگکوک قبول کرد بیاد چون بقیه بچه ها یا کار داشتن یا حوصله نداشتن که بیان شب شد و جونگکوک اومد خونمون بعد از احوال پرسی یه فیلم زدم و شروع کردیم به دیدن. نیم ساعت گذشت به جونگکوک که دستاشو روی صورتش گذاشته خیره شدم انگار حالش خوب نبود
۱۱.۳k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.