تپش قلب پارت ۳۵
بردم دسشویی هر چی که خورده بودم بالا آوردم بعد حالم خوب شد بردم رو مبل نشوندم اون بطریه ویسکیم آورد کوک:تو مستی منم مست میشم تا ته خورد اونم مست شد حالا هر دومون مست بودیم من:تو مستی منم مستم چجوری بریم تو اتاق خندمون گرفت😂😂🤣🤣🤣 کوک:یجوری میریم دیگه من:پاشو کوک:خیله خوب (حالا ببینید دیوونه بازی هاشون😂😂😂🤣) پاشدیم هردومون سرگیجه داشتیم هردومون یوری میرفتیم من جونگ کوک منو گرفته بود دو تا دستاشو دور بازو پیچید خودش میوفتاد اونوری منم میرفتم که خوردم به دیوار میخندیدیم اینه روانیا کوک:عااااا من:عااااا چیکار میکنی😂😂🤣🤣🤣 کوک:خودم نمیدونم😂😂🤣🤣🤣خورد به دیوار چسبیدم بعد کشیدم بردم تو اتاق جونگ کوک جلوم بود کوک:بیوفتیم من:بیوفتیم بعد دستشو زد به کمرم سرمو برد تو بغلش بعد با خودش افتادیم رو تخت من:ععععع😂😂 خندم گرفت اونم همینطور یه دستشو انداخت روم نصفش روم بود کامل نه سرشم کنار صورتم بود بهم نگاه میکرد صورتمو برگردوندم سمت صورتش من:بدجور مست شدیا کوک:توهم همینطور
۳.۴k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.