اولین تجربه با تو

اولین تجربه با تو
پارت۲۴

کوک
_کیونگ
-جونم
_میدونستی من بی منت عاشقانه میپرستمت؟
-تو میدونستی من به معنای واقعی روانیتم؟
_واقعیت و بگم؟
-نکنه میخوای بگی نمیدونستی؟
_نه جدی نمیدونستم انقدر دوسم داری
-من میگم تو عقل نداری نگو نه
_مگه تو میدونستی من انقدر عاشقتم؟
-عشق شما به ما ثابت شدست(خنده)
_(خنده)

اونا بعد از چند سال دوری از هم داشتن دلتنگیشون رو برطرف میکردن که یک چیزی مزاحم شد
(صدای زنگ گوشیه کوک)
_......
-اشکالی نداره جواب بده
_ببخشید
_بله؟
شخص پشت خط:.........
_خیلی ممنونم از دعوتتون ولی باید از همسرم بپرسم
شخص پشت خط:..........
_اگه دوست داشت میام.مجددا ممنونم
شخص پشت خط:.........
-کوک؟
_جونم؟(چه با محبت باهم حرف میزنن)
-تو مگه زن داری؟
_نه.چطور؟
-آخه پشت خط گفتی باید از همسرم بپرسم
_آها.تورو میگم(خنده)
-مگه من زنتم؟
_بلاخره که میشی
-منطقی بود.حالا شخص پشت خط چی گفت که برای کاری که میخوای انجام بدی باید از همسرت اجازه بگیری؟
_یکی از همکارام منو به یک مهمونی دعوت کرده.گفتم باید از تو اجازه بگیرم.برای همینم گفت که میخوای با همسرت بیا.منم گفتم بهش میگم اگه دوست داشت میایم.حالا تو دوست داری بریم؟
-من مشکلی ندارم.بریم.فقط........
_فقط چی؟
-قرار بود بریم خرید
_یادمه.برو لباساتو بپوش بریم
-باشه

کیونگ
رفتم بالا لباس پوشیدم.حوصله آرایشم نداشتم برای همین موهامو بستم و رفتم پایین

_بریم؟
-بریم
.......
_______________
...........