عشق پنهان پارت5
تهیونگ بدون توجه میره همین طور که داره راه میره کارینا رو زیر بارون میبینه
تهیونگ:کارینا چرا هنوز اینجایی؟
کارینا:دوچرخم پنجر شده
تهیونگ:من چتر دارم میخای تا خونه برسونمت؟
کارینا:نه الان درستش میکنم
تهیونگ:سرما میخوریا
کارینا:خب...باش...میام
کارینا میره زیر چتر تهیونگ
*5 دقیقه بعد
یه رعد و برق خیلی شدید میزنه کارینا میترسه و تهیونگ محکم بغل میکنم تهیونگ تعجب میکنه تا کارینا به خدش میاد رسیده خونه
(ذوب شدن از خجالت😐)
کارینا:حییحیی...مرسی فردا میبینمت خدافظ
*محکم بستن در
*فردا صب
معلم شیمی:بچه ها برا تموم کردن تحقیقتون 1 هفته وقت دارین
اگر انجام ندین از نمره کلاسیتون کم میشه
*60 دقیقه بعد
زنگ میخوره
جیهیو:اههه این جیمین عوضی همش میچسبه به من
کارینا:ت که قبلا روش کراش بودی چی شد؟
جیهیو:دیگ از بدم میاد عیشش
کارینا:هعی...راستی تحقیقت با اما چی شد؟
جیهیو:دلم نمیخاد انجام بدم برام مهم نی از نمرم کم بشه
همون لحظه تهیونگ داش با خدش فکر میکرد اگر نمرش بد باشه ت دانشگاه قبول نمیشه پس مجبور شد با جیمین حرف بزنه
تهیونگ:برای این که ت دانشگاه قبول شم مجبورم با ت حرف بزنم
*جیمین لبخند زد
کارینا:یاد بگیر تهیونگ و جیمین مث ادم کار انجام میدن ولی ت...
*جیهیو خابه
کارینا:پوشوووو دارم نصیحتتت میکنمممم (داد)
جیهیو:یاااا چخبره
جونگکوک اومد پیش کارینا نزدیک صورتش شد لبخند زد
کارینا:چی میخای؟
*تهیونگ حسودیش شد
تهیونگ رف پیش جونگکوک یقه شو گرفت کل مدرسه نگاش به اون دوتا بود
اری:جونگکوک عوضی
باز اون دختره زشتتتت (داد)
تهیونگ:مگه بهت نگفتم نزدیک کارینا نرو
جونگکوک براش مهم نبود چی میگه
جیهیو:واوو چ رمانتیک
جونگکوک:(مشت ب صورت بدبخ تهیونگ)
تهیونگ: *زمین افتادن
کارینا: بسههه دیگهههه
مدیر: دارین چ غلطی میکنین؟
کارینا به تهیونگ کمک کرد تا از زمین بلند شه
(عررر چ رمانتیک)
مدیر:همین الان بیاین ت دفتر من
اری رف پیش کارینا
اری:دختریعه احمق فکر کردی میزارم به جونگکوک نزدیک شی؟ (سیلی زدن)
جیهیو:داری چ غلطی میکنی؟
*جیهیو میخاس اریو بزنه که..
جیمین:جیهیو اروم باش(دستشو گرفت)
اری:کاری میکنم همه ازت متنفر شن فهمیدی عوضی؟
*اما به جیمین و جیهیو حسودیش شد گریش گرف
زنگ خورد
کارینا: تهیونگگگگ
تهیونگ:کارینا چرا هنوز اینجایی؟
کارینا:دوچرخم پنجر شده
تهیونگ:من چتر دارم میخای تا خونه برسونمت؟
کارینا:نه الان درستش میکنم
تهیونگ:سرما میخوریا
کارینا:خب...باش...میام
کارینا میره زیر چتر تهیونگ
*5 دقیقه بعد
یه رعد و برق خیلی شدید میزنه کارینا میترسه و تهیونگ محکم بغل میکنم تهیونگ تعجب میکنه تا کارینا به خدش میاد رسیده خونه
(ذوب شدن از خجالت😐)
کارینا:حییحیی...مرسی فردا میبینمت خدافظ
*محکم بستن در
*فردا صب
معلم شیمی:بچه ها برا تموم کردن تحقیقتون 1 هفته وقت دارین
اگر انجام ندین از نمره کلاسیتون کم میشه
*60 دقیقه بعد
زنگ میخوره
جیهیو:اههه این جیمین عوضی همش میچسبه به من
کارینا:ت که قبلا روش کراش بودی چی شد؟
جیهیو:دیگ از بدم میاد عیشش
کارینا:هعی...راستی تحقیقت با اما چی شد؟
جیهیو:دلم نمیخاد انجام بدم برام مهم نی از نمرم کم بشه
همون لحظه تهیونگ داش با خدش فکر میکرد اگر نمرش بد باشه ت دانشگاه قبول نمیشه پس مجبور شد با جیمین حرف بزنه
تهیونگ:برای این که ت دانشگاه قبول شم مجبورم با ت حرف بزنم
*جیمین لبخند زد
کارینا:یاد بگیر تهیونگ و جیمین مث ادم کار انجام میدن ولی ت...
*جیهیو خابه
کارینا:پوشوووو دارم نصیحتتت میکنمممم (داد)
جیهیو:یاااا چخبره
جونگکوک اومد پیش کارینا نزدیک صورتش شد لبخند زد
کارینا:چی میخای؟
*تهیونگ حسودیش شد
تهیونگ رف پیش جونگکوک یقه شو گرفت کل مدرسه نگاش به اون دوتا بود
اری:جونگکوک عوضی
باز اون دختره زشتتتت (داد)
تهیونگ:مگه بهت نگفتم نزدیک کارینا نرو
جونگکوک براش مهم نبود چی میگه
جیهیو:واوو چ رمانتیک
جونگکوک:(مشت ب صورت بدبخ تهیونگ)
تهیونگ: *زمین افتادن
کارینا: بسههه دیگهههه
مدیر: دارین چ غلطی میکنین؟
کارینا به تهیونگ کمک کرد تا از زمین بلند شه
(عررر چ رمانتیک)
مدیر:همین الان بیاین ت دفتر من
اری رف پیش کارینا
اری:دختریعه احمق فکر کردی میزارم به جونگکوک نزدیک شی؟ (سیلی زدن)
جیهیو:داری چ غلطی میکنی؟
*جیهیو میخاس اریو بزنه که..
جیمین:جیهیو اروم باش(دستشو گرفت)
اری:کاری میکنم همه ازت متنفر شن فهمیدی عوضی؟
*اما به جیمین و جیهیو حسودیش شد گریش گرف
زنگ خورد
کارینا: تهیونگگگگ
۱۹.۱k
۰۵ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.