دزیره
پارت ۱۰
* تروخدا دزیره منو معروف کنیدد*
( سه هفته بعد)
یونا:( تو این سه هفته من و ته بیشتر همو شناخیم و صمیمی تر شدیم شاید..شاید هم فراتر از اون البته از نظر من.دوستش دارم..خیلی هم دوستش دارم.)
ته: ( وایی بدبخت شدمم..نه ته..تو..تو نباید دوستش داشته باشی..تو فقط دوستش هستی واایی احمق شدممم)
یونا: هیی؟..کجایی؟ ( دوتا بشکن زدن).. تهیونگ؟
ته: ها؟.. چیشده؟.. جانم؟
یونا: تو فکری
ته: (یه نگاهی به اطرافم کردم که بفهمم کجاییم و چه اتفاقی داره می افته؟) جانم؟
یونا: چی میخوری؟.. یه نوشیدنی خنک میخوای؟.. هوا خیلی گرمه..
ته: آره..آره.... همون
یونا: * خنده* تو چت شده؟ ( نکنه مث من عاشق شده؟.. نه بابا خر نشوو)
* تروخدا دزیره منو معروف کنیدد*
( سه هفته بعد)
یونا:( تو این سه هفته من و ته بیشتر همو شناخیم و صمیمی تر شدیم شاید..شاید هم فراتر از اون البته از نظر من.دوستش دارم..خیلی هم دوستش دارم.)
ته: ( وایی بدبخت شدمم..نه ته..تو..تو نباید دوستش داشته باشی..تو فقط دوستش هستی واایی احمق شدممم)
یونا: هیی؟..کجایی؟ ( دوتا بشکن زدن).. تهیونگ؟
ته: ها؟.. چیشده؟.. جانم؟
یونا: تو فکری
ته: (یه نگاهی به اطرافم کردم که بفهمم کجاییم و چه اتفاقی داره می افته؟) جانم؟
یونا: چی میخوری؟.. یه نوشیدنی خنک میخوای؟.. هوا خیلی گرمه..
ته: آره..آره.... همون
یونا: * خنده* تو چت شده؟ ( نکنه مث من عاشق شده؟.. نه بابا خر نشوو)
۹.۸k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.