مراقب شيرين من پارت ۶
یه لحظه صدای چلیک اسلحه اومد برگشتم پشت سرمو دیدم که یه مرد اسلحه دستشه و روی سرمون اسلحه کشیده .
ات . تو از کدوم گورستونی اومدی ؟
مرده . مگه ندیدی بادیگارد اینجام اسمم سوهوئه .
ات . هووف ترسیدم . جیمین مارو اورد اینجا .
سوهو . هه فکر کردی نمیدونم . تو و خواهرتو باید ببرم پیش جونگ ته .
ات . خیانت کار .
اسلحه ی روی اپن رو برداشتمو گرفتم سمتش .
ات . سوا زنگ بزن جیمین .
سوا . من شمارش ندارم .
اجوما . من دارم .
سوهو اسلحهشو گرفت سمت اجوما و منم اسلحمو گرفتم سمت سوهو .
ات . اگه تیر بهش بزنی میکشمت .
اجوما دویید سمت سوا و شمارشو بهش داد .
سوا . ااالللو جججیییمین (الو جیمین)
جیمین . چی شده ؟
سوا . ببادیگاردت منو سوا رو تهدید به مرگ کرده .
جیمین . کدومش ؟
سوا . سوسوهو .
جیمین . اومدم .
دستم خسته شده بود . مارک و مارس اومدن .
ات . حتی فکرشم نکن به سگا تیر بزنی مگر نه ....
سوهو نیشخند زد . میکشیم ؟
جیمین اومد .
جیمین . سوهو اسلحت رو بنداز .
سوهو خواست بهمون تیر بزنه که فهمید تیرش تموم شده .
سوهو . گندش بزنن .
دوییدیم سمت جیمین .
جیمین . همه برین بیرون .
همه رفتن بیرون
جیمین . مارک ، مارس بدویین سمت من .
مارک و مارس اومدن سمت جیمین . هممون سوار ماشین شدیم .
جیمین . الو یونته بیاین مخفیگاه .
بعد از چند دقیقه بهیه خونه ویلایی وسط جنگل رسیدیم . تا تهیونگ رو دیدم پریدم بغلش .
ات . داداشی .
تهیونگ. سالمی ؟ چیزیت نشده ؟
ات . نه .
سوا دویید بغل شوگا و گریه کرد .
یونگی . حالت خوبه ؟ لباست بهت میاد .
سوا . ای وای . لباس خواب تنمه .
یونتهمین خندیدن .
ات ......
شرط :۴ تا لایک ÷)
ات . تو از کدوم گورستونی اومدی ؟
مرده . مگه ندیدی بادیگارد اینجام اسمم سوهوئه .
ات . هووف ترسیدم . جیمین مارو اورد اینجا .
سوهو . هه فکر کردی نمیدونم . تو و خواهرتو باید ببرم پیش جونگ ته .
ات . خیانت کار .
اسلحه ی روی اپن رو برداشتمو گرفتم سمتش .
ات . سوا زنگ بزن جیمین .
سوا . من شمارش ندارم .
اجوما . من دارم .
سوهو اسلحهشو گرفت سمت اجوما و منم اسلحمو گرفتم سمت سوهو .
ات . اگه تیر بهش بزنی میکشمت .
اجوما دویید سمت سوا و شمارشو بهش داد .
سوا . ااالللو جججیییمین (الو جیمین)
جیمین . چی شده ؟
سوا . ببادیگاردت منو سوا رو تهدید به مرگ کرده .
جیمین . کدومش ؟
سوا . سوسوهو .
جیمین . اومدم .
دستم خسته شده بود . مارک و مارس اومدن .
ات . حتی فکرشم نکن به سگا تیر بزنی مگر نه ....
سوهو نیشخند زد . میکشیم ؟
جیمین اومد .
جیمین . سوهو اسلحت رو بنداز .
سوهو خواست بهمون تیر بزنه که فهمید تیرش تموم شده .
سوهو . گندش بزنن .
دوییدیم سمت جیمین .
جیمین . همه برین بیرون .
همه رفتن بیرون
جیمین . مارک ، مارس بدویین سمت من .
مارک و مارس اومدن سمت جیمین . هممون سوار ماشین شدیم .
جیمین . الو یونته بیاین مخفیگاه .
بعد از چند دقیقه بهیه خونه ویلایی وسط جنگل رسیدیم . تا تهیونگ رو دیدم پریدم بغلش .
ات . داداشی .
تهیونگ. سالمی ؟ چیزیت نشده ؟
ات . نه .
سوا دویید بغل شوگا و گریه کرد .
یونگی . حالت خوبه ؟ لباست بهت میاد .
سوا . ای وای . لباس خواب تنمه .
یونتهمین خندیدن .
ات ......
شرط :۴ تا لایک ÷)
۲.۵k
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.