وقتی مافیا بود.... part :۴
که کوک گفت :امشب بیاین بریم ویلای من توی جنگل
+هوممم بریمم لیا قبول کن دیگه
/هوم باشه (با خجالت)
کوک و ا.ت رفتن تا از صاحب مجلس خداحافظی کنن تهیونگ و لیا با خجالت پشت اون دوتا راه می رفتن
_هی تهیونگ تو و لیا برین منو ا.ت هم میام
؛باشه ،بیا بریم لیا
دست لیا رو گرفت و رفتن بیرون
لیا ویو :
وقتی دستمو گرفت حس خیلی خوبی گرفتم من از بقیه ی پسرا میترسیدم همیشه بخاطر آزار جنسی اما الان انگار یکی هس که مثل کوه پشتمه بعد از مرگ بابام همچین حسی رو تجربه نکرده بودم ☺️
راوی ویو :
وقتی کوک و ا.ت داشتن خداحافظی میکردم یهو یه مرد نزدیک منو کوک شد
(علامت مرد !)
!اووو مستر جونگ کوک باعث افتخاره که شمارو ملاقات میکنم
_مرسی ،لطف دارین (سرد )
!اوه باورم نمیشه حتما این لیدی زیبا دوست دخترتون هستن
لپ ا.ت سرخ شد
_خیر این لیدی زیبا دختر عموی بنده هستش جئون ا.ت
!اوه خدای ایشون دختر عمو بزرگه ی شما الکس هستش (اسم بابای ا.ت الکسه )
+بله
!خیلی خوشوقتم بانو اما از حق نگذریم خیلی بهم میان اگر زوج بودین زوج خوبی میشدین (به کوک چشمک زد ) من دیگه رفع زحمت میکنم به امید دیدار
_چقد حرف زد اما ...(نگاهش به ا.ت افتاد که لبو شده بود )
_😂خجالت کشیدی الان
+نخیرشم
_اوکی بیا بریم تا اون دوتا پارمون نکردن
+اوم باش بریم
🌑🌑🌑🌑🌑
بیب لطفاً حمایت کن 🍷
بنظرتون این دوتا جئون بهم میرسن یا نه ؟
به احتمال زیاد کرم میریزم 😂
+هوممم بریمم لیا قبول کن دیگه
/هوم باشه (با خجالت)
کوک و ا.ت رفتن تا از صاحب مجلس خداحافظی کنن تهیونگ و لیا با خجالت پشت اون دوتا راه می رفتن
_هی تهیونگ تو و لیا برین منو ا.ت هم میام
؛باشه ،بیا بریم لیا
دست لیا رو گرفت و رفتن بیرون
لیا ویو :
وقتی دستمو گرفت حس خیلی خوبی گرفتم من از بقیه ی پسرا میترسیدم همیشه بخاطر آزار جنسی اما الان انگار یکی هس که مثل کوه پشتمه بعد از مرگ بابام همچین حسی رو تجربه نکرده بودم ☺️
راوی ویو :
وقتی کوک و ا.ت داشتن خداحافظی میکردم یهو یه مرد نزدیک منو کوک شد
(علامت مرد !)
!اووو مستر جونگ کوک باعث افتخاره که شمارو ملاقات میکنم
_مرسی ،لطف دارین (سرد )
!اوه باورم نمیشه حتما این لیدی زیبا دوست دخترتون هستن
لپ ا.ت سرخ شد
_خیر این لیدی زیبا دختر عموی بنده هستش جئون ا.ت
!اوه خدای ایشون دختر عمو بزرگه ی شما الکس هستش (اسم بابای ا.ت الکسه )
+بله
!خیلی خوشوقتم بانو اما از حق نگذریم خیلی بهم میان اگر زوج بودین زوج خوبی میشدین (به کوک چشمک زد ) من دیگه رفع زحمت میکنم به امید دیدار
_چقد حرف زد اما ...(نگاهش به ا.ت افتاد که لبو شده بود )
_😂خجالت کشیدی الان
+نخیرشم
_اوکی بیا بریم تا اون دوتا پارمون نکردن
+اوم باش بریم
🌑🌑🌑🌑🌑
بیب لطفاً حمایت کن 🍷
بنظرتون این دوتا جئون بهم میرسن یا نه ؟
به احتمال زیاد کرم میریزم 😂
۱۶.۴k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.