چگونه شکایت نکنم از دوری یار؟

چگونه شکایت نکنم از دوری یار؟
نمانده دگر یک ذره به دل آرام و قرار
چه بوده مگر بر درگه تو یا رب گنهم؟
که اشکای من بارد شب و روز چون ابر بهار

خدایا...مگر سنگ صبورم؟
که از شهر و از یارم به دورم
بگو یا رب...بگو با من
کی این جدایی سر میاد،از یار من خبر میاد
کی این جدایی سر میاد،شب میره و سحر میاد

چه پرپر شد گلعذار دل و روزگار من 
نمی روید غنچه های امید در بهار من
خدایا چه شبها به حال تمنا دعا کردم
ز درد جدایی به درگه تو گریه ها کردم
بگو یا رب...بگو با من
کی این جدایی سر میاد،از یار من خبر میاد
کی این جدایی سر میاد،شب میره و سحر میاد