عشق تصادفی
عشق تصادفی
part:9
ارسلان: رسیدیم راستی فردا بیا
دیانا:باش رفتم خونه یه دوش گرفتم گرفتم خوابید
فردا
دیانا :پاشدم رفتم دستو سورتم شوستمرفتم آماده شدم رفتم دانشگاه که ارسلان آمد
ارسلان :آمده شدم رفتم دانشگاه که دیانا هم اومد
کلاش تموم شد رفتیم خونه
دیانا :رفتم خونه مامانم ازم بعدش میومد رفتم دیدم وسایل ساکم دم در مامانم اوم گفت
مامان دیانا: دیگه نمیخوام اینجا باشی برو سر زندگیت
دیانا :مامان من کجا برم
مامان:نمیدونم دیگه درو بستم
دیانا :وای نه تنهایی که می تونم برم خونه ارسلان ولی نه زشته ولی کسی رو ندارم برم
نویسنده:اگه میگی نیکا متین راضی نیست خاطر همون نمیره
ارسلان...
part:9
ارسلان: رسیدیم راستی فردا بیا
دیانا:باش رفتم خونه یه دوش گرفتم گرفتم خوابید
فردا
دیانا :پاشدم رفتم دستو سورتم شوستمرفتم آماده شدم رفتم دانشگاه که ارسلان آمد
ارسلان :آمده شدم رفتم دانشگاه که دیانا هم اومد
کلاش تموم شد رفتیم خونه
دیانا :رفتم خونه مامانم ازم بعدش میومد رفتم دیدم وسایل ساکم دم در مامانم اوم گفت
مامان دیانا: دیگه نمیخوام اینجا باشی برو سر زندگیت
دیانا :مامان من کجا برم
مامان:نمیدونم دیگه درو بستم
دیانا :وای نه تنهایی که می تونم برم خونه ارسلان ولی نه زشته ولی کسی رو ندارم برم
نویسنده:اگه میگی نیکا متین راضی نیست خاطر همون نمیره
ارسلان...
۱۷۲
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.