ازدواج اجباری پارت9
ویو ات
صبح شده بودد رفتم کار هایی لازم انجام دادم
بعد رفتم پایین صبحونه خوردم داشتم صبحونه میخوردوم که یادم اومد امروز منو جونگ کوک میرم خرید برا عروسی ززود پا شدم
مامان ا_ چته دختررر ترسیدم
ات_ مامانم چرا یادم نداختیی امروز منو جونگ کوک میرم برا خرید عروسی
مامان ا_ بابا دختر وقت زیاد هست بیا پشین سر جات غذاتو بخور
ات_ نه مامان من باید برم اماده شم بعد رفتم مامانم بوسیدم رفتم تو اتاقم دنبال لباس خوشگل میگشتم یک لباس به چشمم اومدد صورتی بود مث باربی😂😐 وایی پوشمممش با این بدن سفیدم معلوم خوشگل میشم
رفتم ای ارایش لات کردم روژ لبا صورتی گذاشتم که با لباستم ست شه با یک کفش صورتی و ای کیف صورتی
بعد عطر زدم رفتم پایین ساعتو دیدم تعجب کردم ساعت 6 صبح بود😐ما ساعت 8میرم یعنی من انقدر ذوق داشتم که زود اماده شدممم تف تو این شانس
هعی رفتم نشستم سر میز ادامه صبحنمو خوردمم
بعد ساعت 7شد یکم رفتم مشستم تلویزیون دیدم
یکم خوابم برد
مامان ا_ دختر پاشو جونگکوک دم در منتظرته
ات_وقتی مامانم گفت جونگکوک مث جن زد هاا از خواب پریدم
مامان ا_ وایی دختر چته ترسیدم
ات_ مامان چیز منو ببخش من برم بای بوس بهت
مامان ا_ بای دختر قشنگم
مامان ا تو دلش این دخترم دیونه شدهه رفت خدایی نکنه جن توش رفته نهه خدا نکنه
صبح شده بودد رفتم کار هایی لازم انجام دادم
بعد رفتم پایین صبحونه خوردم داشتم صبحونه میخوردوم که یادم اومد امروز منو جونگ کوک میرم خرید برا عروسی ززود پا شدم
مامان ا_ چته دختررر ترسیدم
ات_ مامانم چرا یادم نداختیی امروز منو جونگ کوک میرم برا خرید عروسی
مامان ا_ بابا دختر وقت زیاد هست بیا پشین سر جات غذاتو بخور
ات_ نه مامان من باید برم اماده شم بعد رفتم مامانم بوسیدم رفتم تو اتاقم دنبال لباس خوشگل میگشتم یک لباس به چشمم اومدد صورتی بود مث باربی😂😐 وایی پوشمممش با این بدن سفیدم معلوم خوشگل میشم
رفتم ای ارایش لات کردم روژ لبا صورتی گذاشتم که با لباستم ست شه با یک کفش صورتی و ای کیف صورتی
بعد عطر زدم رفتم پایین ساعتو دیدم تعجب کردم ساعت 6 صبح بود😐ما ساعت 8میرم یعنی من انقدر ذوق داشتم که زود اماده شدممم تف تو این شانس
هعی رفتم نشستم سر میز ادامه صبحنمو خوردمم
بعد ساعت 7شد یکم رفتم مشستم تلویزیون دیدم
یکم خوابم برد
مامان ا_ دختر پاشو جونگکوک دم در منتظرته
ات_وقتی مامانم گفت جونگکوک مث جن زد هاا از خواب پریدم
مامان ا_ وایی دختر چته ترسیدم
ات_ مامان چیز منو ببخش من برم بای بوس بهت
مامان ا_ بای دختر قشنگم
مامان ا تو دلش این دخترم دیونه شدهه رفت خدایی نکنه جن توش رفته نهه خدا نکنه
۶.۰k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.