زندگی یا بردگی (مقدمه ی داستان)
*در کار خانه*
ران: خانوم توکا گیسوکه بیاد دفتر
توکا خیلی میترسه و اروم و با ترس و لرز میره داخل
توکا: با... بامن کار داشتید
ران: بشین
توکا میشینه
ران: ببین ما راجبت تحقیق کردیم نظرت با یه ترفی بزرگ چیه این کار هم
پول
جا
افراد
خوبی داره
کار خیلی سختیم نیست ولی باید همیشه کنار ما باشی تو تایم کاریت حق نزدیک شدن به مردی رو نداریبدون اجازه ی ماهم جایی نمیری
ریندو: این قرار داد رو امضا کن و انگشت بزن توش تمام قوانین تمام و کمال نوشته شده و یه بیمه هم برات در نظر گرفتیم و این وضعیت تا یک سال ادامه داره
*ویو توکا*
تو ذهنش: اینجا چه خبره من نمیفهمم الان چیکار کنم
*قرار داد رو امضاع کرد و اثر انگشت زد*
ریندو: حالا برو خونه و وسایلتو جمع کن فردا شیش صبح ماشین میاد دنبالت مرخصی
ران: خانوم توکا گیسوکه بیاد دفتر
توکا خیلی میترسه و اروم و با ترس و لرز میره داخل
توکا: با... بامن کار داشتید
ران: بشین
توکا میشینه
ران: ببین ما راجبت تحقیق کردیم نظرت با یه ترفی بزرگ چیه این کار هم
پول
جا
افراد
خوبی داره
کار خیلی سختیم نیست ولی باید همیشه کنار ما باشی تو تایم کاریت حق نزدیک شدن به مردی رو نداریبدون اجازه ی ماهم جایی نمیری
ریندو: این قرار داد رو امضا کن و انگشت بزن توش تمام قوانین تمام و کمال نوشته شده و یه بیمه هم برات در نظر گرفتیم و این وضعیت تا یک سال ادامه داره
*ویو توکا*
تو ذهنش: اینجا چه خبره من نمیفهمم الان چیکار کنم
*قرار داد رو امضاع کرد و اثر انگشت زد*
ریندو: حالا برو خونه و وسایلتو جمع کن فردا شیش صبح ماشین میاد دنبالت مرخصی
۵.۰k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.