"اگر باهاشون قهر کنی"
"اگر باهاشون قهر کنی"
"به انوان دوست پسرتون"
'مایکی'
*سر اینکه همش درگیر کارای تومانِ و به تو زیاد توجه نمیکنه باهاش جروبحث کردین مایکی سرت داد کشید توهم باهاش قهر کردی*
مایکی=میاد در اتاقتو میزنه*ا/ت چان...میشه بیام تو؟
ا/ت=حرفی نمیزنه*
مایکی=اروم درو باز میکنه و میاد داخل کنارت میشینه*ام..ا/ت چان...ببخشید میدونم نباید سرت داد میکشیدم...بخاطر کارای تومان یکم اعصابم خورد بود سر تو خالی کردم...
ا/ت=حرفی نمیزنه*
مایکی=ناراحت سرشو میندازا پایین و از خونه میره بیرون*
"چند دقیقه بعد"
مایکی=در خونرو باز میکنه و با یک کیسه پر خوراکی میاد تو اتاقت کنارت میشینه و کیسه رو میده دستت*
مایکی=دورایکی کوچولو باهامم قهر نباشش دیگهه ببین برات چی خریدمم
ا/ت=لبخند*یهه شرتی داره اینکهه بهم بیشتر توجه کنیی
مایکی=خندیدن*باش باشش
و ار دیگگگ باهم اشتی میکنین &_&
"کازوتورا"
بخاطر اینکه هرچی میشد میگفت تقصیر مایکیه باهاش قهر کردین😂
کازوتورا=هااا ا/ت باهام قهریی؟
ا/ت=ارههه
کازوتورا=همشش تقصیر مایکیه ک باهام قهر کردییی
ا/ت=و بله ا/ت دمپاییش را در میاورد و به قصد کشتن کازوتورا،به دنبال او میرودد
لیمو(خودم)=هیقق برای مرحوم کازوتوراا صلوات بفرستید 🤧
فالوورا=اللهمه صل اللا محمد....
"چیفویو"
لیمو=توو غلطط میکنیی با پسرمم قهرر کنییی پدصگگگ
*سر اینکه باجی سان رو از تو بیشتر دوست داره باهاش قهر کردی😂*
چیفویو=ا/تتت چانن بخدا ببخشیدد تورو هم دوستت دارمم ولی..شايد باجی سانو بیشتر از...
ا/ت=ایی کوفتتت همشش باجی سان باجیی ساننن از صبح تا شبب همشش باجییی ساننن
چیفوبو=اه...چیزه میگم...بیاا برات غذااا درستت کنمم
ا/ت=عه واقعاا ☆_☆*از اونجایی ک ا/ت با غذا خر میشه هواسش پرت شد😂*
و ار دیگگ رفتین غذاا خوردینن و کلاا هواستون از دعوا پرت شددد😂
خب این اولین بارم بود سناریو مینوشتم امیدوارمم گند نزده باشم اگر اشتباهی چیزی کردم بهم بگین ×_×
درخواستی چیزی داشتین بگید^^
"به انوان دوست پسرتون"
'مایکی'
*سر اینکه همش درگیر کارای تومانِ و به تو زیاد توجه نمیکنه باهاش جروبحث کردین مایکی سرت داد کشید توهم باهاش قهر کردی*
مایکی=میاد در اتاقتو میزنه*ا/ت چان...میشه بیام تو؟
ا/ت=حرفی نمیزنه*
مایکی=اروم درو باز میکنه و میاد داخل کنارت میشینه*ام..ا/ت چان...ببخشید میدونم نباید سرت داد میکشیدم...بخاطر کارای تومان یکم اعصابم خورد بود سر تو خالی کردم...
ا/ت=حرفی نمیزنه*
مایکی=ناراحت سرشو میندازا پایین و از خونه میره بیرون*
"چند دقیقه بعد"
مایکی=در خونرو باز میکنه و با یک کیسه پر خوراکی میاد تو اتاقت کنارت میشینه و کیسه رو میده دستت*
مایکی=دورایکی کوچولو باهامم قهر نباشش دیگهه ببین برات چی خریدمم
ا/ت=لبخند*یهه شرتی داره اینکهه بهم بیشتر توجه کنیی
مایکی=خندیدن*باش باشش
و ار دیگگگ باهم اشتی میکنین &_&
"کازوتورا"
بخاطر اینکه هرچی میشد میگفت تقصیر مایکیه باهاش قهر کردین😂
کازوتورا=هااا ا/ت باهام قهریی؟
ا/ت=ارههه
کازوتورا=همشش تقصیر مایکیه ک باهام قهر کردییی
ا/ت=و بله ا/ت دمپاییش را در میاورد و به قصد کشتن کازوتورا،به دنبال او میرودد
لیمو(خودم)=هیقق برای مرحوم کازوتوراا صلوات بفرستید 🤧
فالوورا=اللهمه صل اللا محمد....
"چیفویو"
لیمو=توو غلطط میکنیی با پسرمم قهرر کنییی پدصگگگ
*سر اینکه باجی سان رو از تو بیشتر دوست داره باهاش قهر کردی😂*
چیفویو=ا/تتت چانن بخدا ببخشیدد تورو هم دوستت دارمم ولی..شايد باجی سانو بیشتر از...
ا/ت=ایی کوفتتت همشش باجی سان باجیی ساننن از صبح تا شبب همشش باجییی ساننن
چیفوبو=اه...چیزه میگم...بیاا برات غذااا درستت کنمم
ا/ت=عه واقعاا ☆_☆*از اونجایی ک ا/ت با غذا خر میشه هواسش پرت شد😂*
و ار دیگگ رفتین غذاا خوردینن و کلاا هواستون از دعوا پرت شددد😂
خب این اولین بارم بود سناریو مینوشتم امیدوارمم گند نزده باشم اگر اشتباهی چیزی کردم بهم بگین ×_×
درخواستی چیزی داشتین بگید^^
۹۴۵
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.