*مالیدن چشم ها

*مالیدن چشم ها
تا ناموس خستم
حاللل ندارمممممم
امروز تولد مامانم بود با بابام اینا سوپرایز کردیم
بعد جالبش اینجا‌ست چون خاله‌اینام هم بودم
پسر خالم گوشی مو برداشته بود از خودش فیلم میگرفت
به خدا اینجوری بودم که آفرین آفرین
دلیل انقد بیخیالیمو نمیدونم🥰🥰
الان تو ماشینم🥰
سرما هم خوردم...
ولی ناموساً خوش گذشت
فقط موقعی که داشتیم میوه میخوردم آب انار رو پاشید رو عینکم
یعنی واکنشم این بود: دوست داری چطوری بمیری؟
پسر خالم اینجوری بود که: شیشه پاک کن رو بزن عینک پاک شه
دختر داییم هم اونجا داشت میخندید
راستی تصمیم دارن برا همتون ادیت بزنم😍
برید خوشحالی کنید😺
(عاااااا،فقط برای کسانی که اوسی دارن ادیت میزنم)