قلب سیاه
قلب سیاه
P16
هانا : لونا اون شبی که بعد اتاق فرار بابای ات اومد و به ما دست زد و فراموش می کنی ؟؟؟
لونا: آخه احمق تقصیر ات نبوده که
هانا: حالا اینو ولش کن خودم اون عکس رو پست میکنم فقط یه چیزی
لونا: هوم؟
( یه ثانیه استپ بچه ها اسم اونی جانگ جونگ 🤮بود که ساده تر میزارم لی لی )
هانا: من فهمیدم لی لی از یه طریقی جونگ کوک و تویه اکسپلور و اینا دنبال میکنه و فهمیدم که عاشقشه اونم بدشت که حتی می تونه با ات هم روبرو شه پس باید صبر کنیم ات به لیلی قضیه ی کوک و بگه و اینا بقیش خوده لیلی ادامه میده
لونا : تو از کجا میدونی که لیلی چیکار میکنه ؟
هانا: خودت زید قبلی مین رو یادت رفت ؟
که به خاطرش اومد منو بکشه ولی مین اومد و اونو شکنجه داد؟
لونا: ولی اون حقش نبود..
هانا: خفه شو باو پاشو برو برام قهوه بیار با تی تاپ
ویو ات:
داشتم دنبال گوشیم می گشتم که یادم اومد خیلی وقته اونیم رو ندیدم پس باید زنگ بزنم و بگم هم دیگه رو تویه پاساژ .... ببینیم زنگ زدم که بعد سه تا بوق جواب داد
ات: سلام اونیییی چطوری ؟؟ خیلی دلم برات تنگ شده بود
لیلی: الو( با گریه )
ات: چی شدهههه؟؟؟
لیلی : من.....
P16
هانا : لونا اون شبی که بعد اتاق فرار بابای ات اومد و به ما دست زد و فراموش می کنی ؟؟؟
لونا: آخه احمق تقصیر ات نبوده که
هانا: حالا اینو ولش کن خودم اون عکس رو پست میکنم فقط یه چیزی
لونا: هوم؟
( یه ثانیه استپ بچه ها اسم اونی جانگ جونگ 🤮بود که ساده تر میزارم لی لی )
هانا: من فهمیدم لی لی از یه طریقی جونگ کوک و تویه اکسپلور و اینا دنبال میکنه و فهمیدم که عاشقشه اونم بدشت که حتی می تونه با ات هم روبرو شه پس باید صبر کنیم ات به لیلی قضیه ی کوک و بگه و اینا بقیش خوده لیلی ادامه میده
لونا : تو از کجا میدونی که لیلی چیکار میکنه ؟
هانا: خودت زید قبلی مین رو یادت رفت ؟
که به خاطرش اومد منو بکشه ولی مین اومد و اونو شکنجه داد؟
لونا: ولی اون حقش نبود..
هانا: خفه شو باو پاشو برو برام قهوه بیار با تی تاپ
ویو ات:
داشتم دنبال گوشیم می گشتم که یادم اومد خیلی وقته اونیم رو ندیدم پس باید زنگ بزنم و بگم هم دیگه رو تویه پاساژ .... ببینیم زنگ زدم که بعد سه تا بوق جواب داد
ات: سلام اونیییی چطوری ؟؟ خیلی دلم برات تنگ شده بود
لیلی: الو( با گریه )
ات: چی شدهههه؟؟؟
لیلی : من.....
۵.۶k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.