فیک کوک پارت ¹ ♡ نفرت تا عشق♡
(از زبان میا)
سلام من میا هستم ۲۰ سالمه هست
من توی یه کافه به اسم (گلهای شب) کار میکنم
رنگ مورد علاقم (آبی) هستش
من یه دوسته خیلی صمیمی دارم که در حال حاضر پیش اون زندگی میکنم اسمش (وال) هست
باشه این بود زندگی نامه من ممکنه زیاد باهام آشنا نشده باشی
ولی توی بقیه داستان میفهمی
الان ساعت ۴:۳۰ هستش من امشب با وال میرم بار خوب راستش الانا هستش که وال بیاد رئیس کارم آمد و بهم گفت
رئیس کار:هی میا خیلی سختگیری به خودت
میا: چی رئیس
رئیس کار: عزیزم تو خیلی سخت کار میکنی اونقدری که جز تو کارمند دیگه ای نداریم
میا: اوهم من سخت کار میکنم زندگی کار داره بابا جان🤗
رئیس کار: باشه مواظب خودت باش
میا: هی راستی رئیس
رئیس کار: بله
میا: میشه که من حقوق یه ماهم رو زود تر بگیرم؟
رئیس کار: باشه میا فردا بیا بگیر شانس داری ایندفعه پول دارم
میا: ممنونم 🥺
رئیس کار: خوب دیگه خدافظ
میا: خدافظ شب بخیر
وال: هیییی دادا
میا: (ترسیدن) اوه پسره اشغال ترسوندی منو
وال: حیف آشغال هم شدیم
میا: ببخشید ولی هنوز همینه
وال: اوه دختر چقدر خوشگل شدی
میا: هاننن؟ واقعا اخه چیزه من که آرایش نکردم
وال: دختر جان ببینم آرایش کردی بخدا میکشت
میا: چرا؟
وال: داری صورتت رو خراب میکنی نکنی هان
میا: بشششش بخاطر تو
وال: تو خیلی خوشگلی بخودا فقط کی هست که باور کنه
میا: ممنون پسره خوشتیب
وال: هی راستی بریم بار دل تو دلم نیست بهت بگم
میا: اوه راست میگی زود باش
میا سریع لباسش رو عوض کرد و هودی سیاهش رو پوشید و شلوار دمپا لی خاکستری پوشید وموهاشو باز گذاشت
میا: هی برییم دیگه
وال: عجله ندارم که دادا
پارت بعدی...
۲۰ لایک💜
۱۰ کامنت🐾
۲ فالور🦋
اگه واقعا حمایت بشه پارت بعدی رو واقعا انقدر خفن بسازم به جونه خودممم💜🐾
سلام من میا هستم ۲۰ سالمه هست
من توی یه کافه به اسم (گلهای شب) کار میکنم
رنگ مورد علاقم (آبی) هستش
من یه دوسته خیلی صمیمی دارم که در حال حاضر پیش اون زندگی میکنم اسمش (وال) هست
باشه این بود زندگی نامه من ممکنه زیاد باهام آشنا نشده باشی
ولی توی بقیه داستان میفهمی
الان ساعت ۴:۳۰ هستش من امشب با وال میرم بار خوب راستش الانا هستش که وال بیاد رئیس کارم آمد و بهم گفت
رئیس کار:هی میا خیلی سختگیری به خودت
میا: چی رئیس
رئیس کار: عزیزم تو خیلی سخت کار میکنی اونقدری که جز تو کارمند دیگه ای نداریم
میا: اوهم من سخت کار میکنم زندگی کار داره بابا جان🤗
رئیس کار: باشه مواظب خودت باش
میا: هی راستی رئیس
رئیس کار: بله
میا: میشه که من حقوق یه ماهم رو زود تر بگیرم؟
رئیس کار: باشه میا فردا بیا بگیر شانس داری ایندفعه پول دارم
میا: ممنونم 🥺
رئیس کار: خوب دیگه خدافظ
میا: خدافظ شب بخیر
وال: هیییی دادا
میا: (ترسیدن) اوه پسره اشغال ترسوندی منو
وال: حیف آشغال هم شدیم
میا: ببخشید ولی هنوز همینه
وال: اوه دختر چقدر خوشگل شدی
میا: هاننن؟ واقعا اخه چیزه من که آرایش نکردم
وال: دختر جان ببینم آرایش کردی بخدا میکشت
میا: چرا؟
وال: داری صورتت رو خراب میکنی نکنی هان
میا: بشششش بخاطر تو
وال: تو خیلی خوشگلی بخودا فقط کی هست که باور کنه
میا: ممنون پسره خوشتیب
وال: هی راستی بریم بار دل تو دلم نیست بهت بگم
میا: اوه راست میگی زود باش
میا سریع لباسش رو عوض کرد و هودی سیاهش رو پوشید و شلوار دمپا لی خاکستری پوشید وموهاشو باز گذاشت
میا: هی برییم دیگه
وال: عجله ندارم که دادا
پارت بعدی...
۲۰ لایک💜
۱۰ کامنت🐾
۲ فالور🦋
اگه واقعا حمایت بشه پارت بعدی رو واقعا انقدر خفن بسازم به جونه خودممم💜🐾
۹۷.۶k
۱۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.