پارت8
به عمارت ته یونگ رسیدیم من میرفتم و ا. ت پشتم رفتیم داخل و ته بهمون خوشامد گفت
(تهیونگ=ته)
ته:سلام بفرماید تو خوش تمدید
کوک؛:ممنون ( سرد و خشن)
رفتیم نشستیم اونجا خیلی شلوغ بود
همه با هم صحبت میکردن به ا. ت گفتم
بره تو جمع منشی ها منم اینجا میمونم
ا. ت هم رفت
ا. ت ویو
رفتم تو جمع منشی ها و خودمون رو به هم معرفی کردیم بین همشون معلوم بود کوک پولدار تره غیر از رئیس ها و منشی ها ادم های دیگه ای هم اونجا بودن
یه لحظه چشمم به کوک افتاد اون پیش یه زن هر.. زه بود زن یه نوشیدنی داد🍷 اون هم خود؟! واد ف.. ا.. ک
همین جور که فکر میکردم یکی از منشی هابرای شام صدام کرد....
(تهیونگ=ته)
ته:سلام بفرماید تو خوش تمدید
کوک؛:ممنون ( سرد و خشن)
رفتیم نشستیم اونجا خیلی شلوغ بود
همه با هم صحبت میکردن به ا. ت گفتم
بره تو جمع منشی ها منم اینجا میمونم
ا. ت هم رفت
ا. ت ویو
رفتم تو جمع منشی ها و خودمون رو به هم معرفی کردیم بین همشون معلوم بود کوک پولدار تره غیر از رئیس ها و منشی ها ادم های دیگه ای هم اونجا بودن
یه لحظه چشمم به کوک افتاد اون پیش یه زن هر.. زه بود زن یه نوشیدنی داد🍷 اون هم خود؟! واد ف.. ا.. ک
همین جور که فکر میکردم یکی از منشی هابرای شام صدام کرد....
۲.۰k
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.