تک پارتی (پارت ۲)
تک پارتی (پارت ۲)

تهیونگ نمیدونست چه کاری باید انجام بده .
جون خودش و اون دختر در خطر بود و قبل از اینکه حتی پلیس بخواد به اونجا برسه جونگ کوک بلایی به سرشون میورد.
مرد چاقویی خوش دست از روی دیوار برداشت و با حالتی خنثی گفت:
+ میدونی کیم، از آدمهای مزاحم خوشم نمیاد!
روی زمین نشست و به موهای دختر چنگ زد تا بدنش رو به خودش نزدیک کنه. ضربه اول چاقو به شکم دختر باعث هیچ تغییری توی چهره خونسرد جونگ کوک نشد.
+ دوست دارم مثل یک حشره تیکه تیکه شون کنم..
تهیونگ با دستهایی لرزون به موهاش چنگ زد. فاجعه ای که داشت روبروش اتفاق میفتاد فرای تصوراتش بود. ضربه دوم اون رو از جا پروند و باعث شد اشک به چشمهاش هجوم بیاره.
+ نگران نباش، من هنوز با تو خیلی کار دارم کیم..
جونگ کوک که از بی صدا بودن شکارش خسته شده بود چاقو رو به سمت رگ گردن دختر برد و بی درنگ برید تا زودتر به بازی امشب که بهش خوش نمیگذشت خاتمه بده.
دختر رو به طرفی پرت کرد. بلند شد و با چاقوی توی دستش به سمت دوربین رفت. چاقو رو به سمت تهیونگ گرفت و لبخندی زد:
+ وقتهایی که چشمهات بسته ان مراقب باش چون ممکنه من هم اونجا کنارت باشم!
بعد از اون دوربین رو به روی زمین پرت کرد و پاش رو روی اون گذاشت. تصویر از بین رفت و تهیونگ سریع لپ تاپ رو بست. از روی صندلی بلند شد. جونگ کوک فقط چند متر باهاش فاصله داشت و رگ گردن تهیونگ خیلی کندتر از چاقوی توی دستهای جونگ کوک بود .
تماممممم
چطور بود ؟؟؟

تهیونگ نمیدونست چه کاری باید انجام بده .
جون خودش و اون دختر در خطر بود و قبل از اینکه حتی پلیس بخواد به اونجا برسه جونگ کوک بلایی به سرشون میورد.
مرد چاقویی خوش دست از روی دیوار برداشت و با حالتی خنثی گفت:
+ میدونی کیم، از آدمهای مزاحم خوشم نمیاد!
روی زمین نشست و به موهای دختر چنگ زد تا بدنش رو به خودش نزدیک کنه. ضربه اول چاقو به شکم دختر باعث هیچ تغییری توی چهره خونسرد جونگ کوک نشد.
+ دوست دارم مثل یک حشره تیکه تیکه شون کنم..
تهیونگ با دستهایی لرزون به موهاش چنگ زد. فاجعه ای که داشت روبروش اتفاق میفتاد فرای تصوراتش بود. ضربه دوم اون رو از جا پروند و باعث شد اشک به چشمهاش هجوم بیاره.
+ نگران نباش، من هنوز با تو خیلی کار دارم کیم..
جونگ کوک که از بی صدا بودن شکارش خسته شده بود چاقو رو به سمت رگ گردن دختر برد و بی درنگ برید تا زودتر به بازی امشب که بهش خوش نمیگذشت خاتمه بده.
دختر رو به طرفی پرت کرد. بلند شد و با چاقوی توی دستش به سمت دوربین رفت. چاقو رو به سمت تهیونگ گرفت و لبخندی زد:
+ وقتهایی که چشمهات بسته ان مراقب باش چون ممکنه من هم اونجا کنارت باشم!
بعد از اون دوربین رو به روی زمین پرت کرد و پاش رو روی اون گذاشت. تصویر از بین رفت و تهیونگ سریع لپ تاپ رو بست. از روی صندلی بلند شد. جونگ کوک فقط چند متر باهاش فاصله داشت و رگ گردن تهیونگ خیلی کندتر از چاقوی توی دستهای جونگ کوک بود .
تماممممم
چطور بود ؟؟؟
۴.۷k
۲۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.