♕در این بازی عشق و مرگ یکیست♕پارت 18
رفتم طبقه بالا از نه تا اتاق تشکیل میشد. فضولیم گل کرده بود میخواستم ببینم تو اتاقا چیه پس رفتم در تک تکشون رو باز کردم. تو اتاق اولی. دیزاینش طوسی و سفید بود. یکی هم رو تخت خواب بود. یه سگم بود. که تا صدای درو شنید سرشو بلند کردو تا منو دید از تخت اومد پایین و دوید پیشم و خودشو برام لوس کرد.+اوخودا یونتان فکر نمیکردم دوباره ببینمت.
خم شدمو بلندش کردم. دستمو لیس زد. یکم نازش کردمو بعد گذاشتمش زمین.+بعدا سر فرصت میام حسابی بغلت میکنم البته اگه این صاحب غرغروت بزاره. بعدم رفتم بیرون و درو خیلی اروم بستم. تا یوقت بیدار نشه بگه تو چرا اینجایی و از این چرتوپرتا. رفتم اتاق بعدی. اروم در زدم و درو باز کردم. یه پسر رو تخت نشسته بود تا درو باز کردم سرشو اورد بالا.عه این همون پسر پر انرژیست (جیهوپ)چون باهام خوب بود بهش سلام کردم.+سلام. تو یه حرکت از تخت اومد بیرون اومد طرف من دستمو گرفتو گفت(علامت جیهوپ¥)¥سلاممم کوک بهم گفته بود میایی خیلی از دیدنت خوشحالم.و دستمو تند تند تکون میداد. منم لبخند زدمو گفتم+منم از دیدنت خوشحالم. ¥اسمت جه هی بود درسته؟+بله؟ اها جه هی. نه اسم واقعیم لیاعه.(اسم واقعیشو قبلا بهشون نگفته بود)¥اها پس دوباره معرفی میکنم جانگ هوسوک ملقب به جیهوپ از دیدنت خوشبختم.+منم کیم لیام. همون لیا صدام میکنن. منم همینطور. خب من برم بقیه جاها هم بگردم. دوباره میبینمت. ¥باشه. بای بای +بای بای. واز اتاق اومدم بیرون و درو بستم. رفتم اتاق بغلی. درو خیلی اروم باز کردم.(πعلامت جین) πوای خداااا چقدر من خشگلم. یعنی زیبایی تا چه حد. گویا خدا از عقل و شعور اون جونگ کوک بیشعور گرفته داده به زیبایی من. با این حرفش خندم گرفت. π کی اون بیرونه.+سلام πبرگردددد برگرددددد(با داد)سریع برگشتم +چیه چیه. πنگام نکن الان شوری چشمت منو میگیره صورت جذابم یه اسیبی میبینه. با صورت پوکر برگشتم سمتش+گرفتی منو. πدِ میگم نگام نکنننن.+چقدر تو جذابی. دستاشو از روی صورتش برداشت. πبیا اینم فهمید بعد اون کوکی ابله هی صورت هندسام منو مسخره میکنه.+خیلی حرصت میده؟ πهی بیا بشین تا برات بگم.+رفتم نشستم روی تخت πمن جذابم مگه نه؟+این که معلومه πولی این کوکی هی میاد بالا سر من بدبخت میگه من از تو جذاب ترم. دیگه دیوونم کرده. خب تو بهش محل نده تو خیلی جذابی. πراستی تو کی؟ اشنا میزنی+اه یادم رفت. من کیم لیا هستم.از گروه پر سیاه برای همکاری اومدم πاها یادم اومد. ولی مگه اسمت جه هی نبود.+اه اره اون اسم واقعیم نیست اسم واقعیم لیاست. πاوک +فک کنم خستت کردم دیگه میرم. πباشه. بای بای+خدافظ. از اتاق اومدم بیرون.+اینکه با همشون صمیمی باشم خیلی خوب میشه. میتونم راحت تر به هدفم برسم.
خم شدمو بلندش کردم. دستمو لیس زد. یکم نازش کردمو بعد گذاشتمش زمین.+بعدا سر فرصت میام حسابی بغلت میکنم البته اگه این صاحب غرغروت بزاره. بعدم رفتم بیرون و درو خیلی اروم بستم. تا یوقت بیدار نشه بگه تو چرا اینجایی و از این چرتوپرتا. رفتم اتاق بعدی. اروم در زدم و درو باز کردم. یه پسر رو تخت نشسته بود تا درو باز کردم سرشو اورد بالا.عه این همون پسر پر انرژیست (جیهوپ)چون باهام خوب بود بهش سلام کردم.+سلام. تو یه حرکت از تخت اومد بیرون اومد طرف من دستمو گرفتو گفت(علامت جیهوپ¥)¥سلاممم کوک بهم گفته بود میایی خیلی از دیدنت خوشحالم.و دستمو تند تند تکون میداد. منم لبخند زدمو گفتم+منم از دیدنت خوشحالم. ¥اسمت جه هی بود درسته؟+بله؟ اها جه هی. نه اسم واقعیم لیاعه.(اسم واقعیشو قبلا بهشون نگفته بود)¥اها پس دوباره معرفی میکنم جانگ هوسوک ملقب به جیهوپ از دیدنت خوشبختم.+منم کیم لیام. همون لیا صدام میکنن. منم همینطور. خب من برم بقیه جاها هم بگردم. دوباره میبینمت. ¥باشه. بای بای +بای بای. واز اتاق اومدم بیرون و درو بستم. رفتم اتاق بغلی. درو خیلی اروم باز کردم.(πعلامت جین) πوای خداااا چقدر من خشگلم. یعنی زیبایی تا چه حد. گویا خدا از عقل و شعور اون جونگ کوک بیشعور گرفته داده به زیبایی من. با این حرفش خندم گرفت. π کی اون بیرونه.+سلام πبرگردددد برگرددددد(با داد)سریع برگشتم +چیه چیه. πنگام نکن الان شوری چشمت منو میگیره صورت جذابم یه اسیبی میبینه. با صورت پوکر برگشتم سمتش+گرفتی منو. πدِ میگم نگام نکنننن.+چقدر تو جذابی. دستاشو از روی صورتش برداشت. πبیا اینم فهمید بعد اون کوکی ابله هی صورت هندسام منو مسخره میکنه.+خیلی حرصت میده؟ πهی بیا بشین تا برات بگم.+رفتم نشستم روی تخت πمن جذابم مگه نه؟+این که معلومه πولی این کوکی هی میاد بالا سر من بدبخت میگه من از تو جذاب ترم. دیگه دیوونم کرده. خب تو بهش محل نده تو خیلی جذابی. πراستی تو کی؟ اشنا میزنی+اه یادم رفت. من کیم لیا هستم.از گروه پر سیاه برای همکاری اومدم πاها یادم اومد. ولی مگه اسمت جه هی نبود.+اه اره اون اسم واقعیم نیست اسم واقعیم لیاست. πاوک +فک کنم خستت کردم دیگه میرم. πباشه. بای بای+خدافظ. از اتاق اومدم بیرون.+اینکه با همشون صمیمی باشم خیلی خوب میشه. میتونم راحت تر به هدفم برسم.
۴.۰k
۲۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.